حقوق زنان

مادران سوری از استقامت خود در جنگ سخن می گویند

نوشته نهاد طوبالیان در بیروت

زنان سوری در قالب قسمتی از یک پروژه خورد اقتصادی با حمایه ضمه، که یک سازمان غیردولتی است و توسط تأسیس شده است، مصروف بافتن کالای زمستانی گرم استند. [عکس تقدیمی از ضمه]

زنان سوری در قالب قسمتی از یک پروژه خورد اقتصادی با حمایه ضمه، که یک سازمان غیردولتی است و توسط تأسیس شده است، مصروف بافتن کالای زمستانی گرم استند. [عکس تقدیمی از ضمه]

سه خانم سوری که با حنگ روان در میهن خود مواجه می باشند از اطفالشان مراقبت کرده و مقاومتشان را به انحاء مختلف نمایش می دهند.

جورجیت خوری سلاح در دست در خط مقدم جبهه مصروف جنگیدن است، منتهی عبدالرحمان از طریق یک سازمان غیردولتی که در تأسیس آن مشارکت داشته از زنان و جوانان حمایه می کند، و سلیمه جبالین جهت حمایه از اطفال خود به حیث یک آشپز کار می کند.

المشارق به هدف ادای احترام به قدرت این سه خانم، در شام روز مادر که در خاورمیانه مصادف با 1 حمل است، با آنان گپ زد.

خوری که 42 ساله و باشنده اصلی حسکه است سه سال پیش به یک غند (هنگ) زنان آشوری ملحق شد و حالا جهت مشارکت در عملیات آزادسازی الرقه از اشغال «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) مهیا می شود.

اطفال سوری در مکتبی که ضمه در مضایا تأسیس کرده مصروف انجام یک فعالیت استند. [عکس تقدیمی از ضمه]

اطفال سوری در مکتبی که ضمه در مضایا تأسیس کرده مصروف انجام یک فعالیت استند. [عکس تقدیمی از ضمه]

خوری به زودی مادرکلان خواهد شد، چون دختر 19 ساله اش شکمدار است و منتظر تولد اولین طفلش می باشد. خوری گفت: «وقتی جنگ شروع شد من دو راه را می توانستم انتخاب کنم: یا مهاجر شوم، و یا بمانم و در دهشت زندگی کنم.»

او به المشارق گفت: «بعد از هجوم داعش و جبهۀ النصره (اِی ان اف) به قریه های نهر خبور در سال 2015 و آواره کردن باشندگان، من به قوای سوتورو ملحق شدم.»

او گفت: «من نحوه استفاده از اسلحه سبک و سنگین را تعلیم گرفتم و در نبردهای علیه داعش شرکت کردم. امروز دارم جهت حمله به الرقه مهیا می شوم.»

خوری که در نبردهای ماه دلو 2016 جهت آزادسازی الهول و الشدادی، واقع در شمال شرق سوریه، مشارکت داشت، گفت که مسلح شدن «یگانه راه مبارزه با تروریزم و ماندن در وطن است.»

او گفت: «من می توانستم به کشور دیگر نقل مکان کنم، مگر از این کار امتناع کردم. من اصرار کردم که بمانم و استقامت کنم.»

او به یاد آورد که در جریان نبرد الهول زنانی که با او مصروف مبارزه بودند 27 روز اوضاع نامناسب آب و هوایی و محلی را تحمل کردند، اما حاضر به عقب نشینی نشدند تا آن که جنگ خاتمه یافت.

خوری گفت: «ما در فاصله یک کیلومتر با قوای داعش بودیم و با آنها مبارزه می کردیم و لطمات و تلفات کلانی را بر آنها وارد آوردیم. من یک عده از آنها را اسیر کردم و به قوماندانانمان تحویل دادم.»

او گفت که پیروزی که او در آن روز کسب کرد به استقامتش معنی بخشید. وی افزود که «ما زنان باید مقاوم و محکم باشیم.»

او گفت: «از آن وقت که من یونیفورم نظامی بر تن کرده ام دیگر خودم را نه به حیث یک زن، بلکه به حیث یک رزمنده، مشاهده می کنم. شخصیت من متحول شده و حمایه شوهرم، که خودش هم یک رزمنده است، و هم حمایه دخترم از من، من را کمک کرده است.»

خوری گفت که از نظر او روز مادر «یک مناسبت جهت جشن گرفتن فداکاری های مادران با فامیل ها و حوامع آنها است.» او بر این باور است که «این روز باید همچنان به حیث یک تذکر به همه مادران باشد تا آنها ایثارهای بیشتری برای میهن انجام دهند و از آن دفاع کنند تا فرزندانشان در آن با عزت زندگانی کنند.»

هدایت اطفال و نوجوانان

عبدالرحمان 39 ساله به المشارق گفت: «در سال 2014 من و یک گروپ از دوستانم به هدف تقلیل پیامدهای خشونت، قدرت دادن به زنان، و تعلیم اطفال برای کمک به آنان جهت غلبه بر اثرات جنگ جاری، گروپ ضمه را تأسیس کردیم.»

این زن که مادر پنج فرزند است گفت که او و شش زن دیگر به هدف تعلیم اطفال، ارائه حمایه روانی به زنان، و کمک به آنان جهت کسب عایدی از طریق تأسیس پروژه های انکشافی خورد، این سازمان را تأسیس کردند.

او گفت ضمه، که در الزبدانی شهر محل تولد عبدالرحمان تأسیس شده است، حالا در وادی بردی، مضایا، و در درۀ بقاع در لبنان شعبه دارد.

وی گفت: «من تصمیم گرفته ام که با وجود همه دهشت ها و مشقت هایی که پیش رویم بود، در کشور خود مقاومت کنم.» او اشاره کرد که چند ماه قبل از اثر آوارگی به مضایا مهاجرت کرد، اما به فعالیت خود برای زنان و اطفال ادامه داد.

او گفت: «از وقتی به مضایا منتقل شدم، استفامت من شکل متفاوتی پیدا کرده که شامل تعلیم اطفال و نوجوانان درباره مضرات مواد مخدر می باشد.» وی افزود که این اقدامات شامل ارتقا آگاهی نسبت به اعتیاد و هم مشارکت جوانان در فعالیت های مثبت تفریحی، تعلیمی، و حرفه ای است.

عبدالرحمان و دیگر زنان پیشقدم یک مکتب را برای اطفال افتتاح کردند و با تاسیس متشبثات خورد که به زنان کمک می کنند تا در برابر مشقات حاصله از جنگ مقاومت کرده و خود را تطبیق دهند، از زنان حمایه به عمل می آورد.

او گفت: «وقتی من تصمیم به استفامت گرفتم، باید استفامتم را به زنان دیگر منتقل کرده و به آنها و هم اطفال کمک کنم از آنها در برابر همۀ انواع خشونت محافظت نمایم. بر این اساس ما ورکشاپ های ارتقای آگاهی نسبت به خطرات خشونت را برگزار می کنیم.»

کوشش برای تضمین آینده بهتر

سلیمه جبالین 28 ساله سه سال پیش از أتارب در مناطق روستایی غرب حلب، به همراه سه طفلش که همۀ آنها کمتر از 8 ساله بودند، به لبنان گریخت.

او امروز با آشپزی در خانه خود در مزرعه یشوع در ولسوالی متن در جبل لبنان با تهیه انواع شور و مرباجات عایدی کسب می کند.

او به المشارق گفت که بعد از کشته شدن شوهرش در سوریه از سر نگرانی برای امنیت اطفالش کشور را ترک کرد و افزود که فشار مراقبت از آنها بر عهده او قرار گرفت.

او گفت: «من مجبور بودم با وضعیت جدید، با غم و اندوهم، و با مشکلات بسیار کلان در کشوری که در آن هیچکس را نمی شناختم، کنار بیایم.»

جبالین به جای آن که منتظر کمک بماند، به رستورانت های مختلف رفت و پیشنهاد کرد که در مطبخ غذاهای سنتی شهرش، حلب، را تهیه کند.

او گفت: «اما همه دروازه ها به روی من بسته شدند. من گریه کنان به اتاقم مراجعت کردم، اما دست برنداشتم؛ چون باید شکم اطفالم را سیر می کردم. من حدود 125 دالر داشتم و به یک فروشگاه رفتم و با آنچه که مانده بود، سبزیجات، میوه، و گوشت خریدم. همین که به خانه برگشتم، به مطبخ رفتم و تا روز بعد آنجا را ترک نکردم. من چند نوع غذا، شور و ترشی، و مربا زردآلود درست کردم.»

«بعد آن چه تهیه کرده بودم را به یک رستورانت بردم و اصرار کردم که صاحب رستورانت طعم آنها را آزمایش کند.»

او گفت که صاحب رستورانت بلافاصله از او خواست تا در منزل خودش کار کند و محصولات شور و بعضی غذاهای دیگر، به خصوص دلمه برگ مو و شیرینی جات، را به حسب سفارش تهیه کند.

او گفت: «من حالا از داخل منزل برای رستورانت طبخ می کنم و هم به حسب سفارش غذاهایی را برای منازل مردم تهیه می کنم.»

جبالین گفت که این کار او را کمک کرده که «به خاطر اطفالم و تأمین یک زندگانی مناسب برایشان» استقامت داشته باشم.

او گفت: «من بعد از مرگ شوهرم داوطلبانه مهاجرت کردم تا هدف خشونت قرار نگیرم و اطفالم را از مصائب جنگ و کشیده شدن به خشونت نجات دهم.»

«من با همه خستگی هایم به کاری که می کنم مفتخرم، زیرا استقامت من آنان را حمایه می کند و من را قادر می سازد تا برایشان امکان تحصیل و آینده بهتر را مهیا کنم.»

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

0 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500