آموزش

یک زن افغان برای ده ها شاگرد در بلخ به طور رایگان تعلیم و تربیه فراهم کرده است

گزارش از محمد قاسم

در حالی که زنان افغان در زمینه حرکات و آزادی های شخصی بیشتر و بیشتر محدود می شوند، ملکه عزیزی یک معلم افغان که اکنون بیکار است، خانه خود را برای جوانان در شهر مزارشریف ولایت بلخ، به یک مرکز آموزشی تبدیل کرده است. [تصویر از شعیب آروین]

کندز -- درحالیکه حرکات و آزادی های شخصی زنان افغان بیشتر و بیشتر محدود می شوند، یک معلم زن که اکنون بیکار است، خانه خود را به یک مرکز آموزشی برای کودکان تبدیل کرده است.

ملکه عزیزی که از فاکولته ژورنالیزم پوهنتون بلخ در سال ۱۳۹۹ فارغ شده است و قبلاً در یک مکتب خصوصی در مزارشریف معلم بوده است، اکنون به یک گروهی از ۶۰ کودک دختر و پسر انگلیسی، دری، نوشتن و ریاضیات را به طور رایگان آموزش می دهد.

وی گفت، هدف وی این است که از بی سواد ماندن دختران جلوگیری کند و فرهنگ تعلیم را ترویج کند.

این کار همچنان برای متعلمینی که به دلیل سقوط حکومت افغانستان در ماه اسد و رخصتی سه ماهه زمستانی که مکاتب بسته هستند، خالیگاهی را پر می‌ کند.

در این تصویر ویدیویی دختران به تاریخ ۱ دلو در مزارشریف ولایت بلخ دیده می شوند که در زیرزمینی خانه ملکه عزیزی درس می خوانند. این معلم بی وظیفه پس از سقوط حکومت افغانستان در ماه اسد، خانه خود را به یک مرکز تعلیمی رایگان تبدیل کرد.

در این تصویر ویدیویی دختران به تاریخ ۱ دلو در مزارشریف ولایت بلخ دیده می شوند که در زیرزمینی خانه ملکه عزیزی درس می خوانند. این معلم بی وظیفه پس از سقوط حکومت افغانستان در ماه اسد، خانه خود را به یک مرکز تعلیمی رایگان تبدیل کرد.

وی گفت، «وقتی من دیدم که خواهران افغانم از کارکردن در بیرون از خانه هایشان و از ادامه دادن تعلیم شان منع شده‌ اند، من تصمیم گرفتم تا در زیرزمینی خانه ‌ام یک مرکز تعلیمی دخترانه تأسیس کنم.»

وی گفت، «این مرکز به تاریخ ۲۷ جدی افتتاح شد و ۶۰ نفر شاگرد با عمرهای مکتب دارد که ۶۵٪ آنها دختران هستند.»

وی گفت، «من علاوه بر تدریس زبان انگلیسی، به آنها مهارت های نوشتاری، دری و ریاضیات را نیز آموزش می دهم تا متعلمین آماده شوند که با شروع شدن دوباره مکاتب، تعلیم خود را از سر بگیرند.»

شاگردان معلم عزیزی مجبور اند که روی زمین بنشینند زیرا وی توانایی خریدن میزها، چوکی ها، کمپیوترها و پروجکتور را نداشت که به گفته وی «به شدت» به آنها نیاز دارد.

مغلوب کردن موانع

طاهره مبارز یک متعلم صنف ۱۰ لیسه خراسان در مزارشریف گفت، «حتی اگرچه مکتب ما بسته است، اکنون کسی وجود دارد که نه تنها به ما درس می دهد، بلکه به ما یاد می دهد که چگونه می توانیم در زندگی پیشرفت کنیم.»

وی گفت، درس های وی در دو سال گذشته بر اثر تحولات سیاسی و همه گیر ویروس کرونا متأثر شده اند. اما برنامه هایی مانند برنامه ای که وی در خانه معلم عزیزی در آن اشتراک می کند با وی کمک می کند تا برای سال تعلیمی آینده آماده شود.

طاهره گفت، «متأسفانه اخیراً بالای تعلیم و تحصیل دختران و زنان محدودیت هایی وضع شده اند. اما ما هرگز تسلیم نخواهیم شد و ما متعهد هستیم که به تعلیم و تحصیل خود ادامه داده و کشور خود را بسازیم.»

وی گفت، «ما در برابر هیچ فشاری سر خم نخواهیم کرد. ما هر گونه موانعی بر سر راه تعلیم خود را مغلوب خواهیم کرد. تعلیم و تحصیل حق مشروع ماست.»

زحل اکرمی یکی دیگر از متعلمین صنف ۱۰ لیسه خراسان گفت، «از زمانی که من به اینجا آمده ام، احساس می کنم بسیاری از چیزها تغیر کرده اند. در ابتدا من فقط چند کلیمه انگلیسی می دانستم، اما اکنون بیشتر یاد گرفته ام و مهارت تلفظ من بهبود یافته است.»

وی گفت، «این برنامه تعلیمی زمستانی بسیار مفید ثابت شده است زیرا مکاتب بسته هستند و ما می ‌توانیم خودمان را برای آینده بهتر آماده کنیم.»

وی افزود، «من می خواهم در آینده یک داکتر شوم و به زنان آسیب پذیر به طور رایگان خدمت کنم. هیچ کس نباید موانعی برای پیشرفت ما ایجاد کند زیرا هدف ما خوب است.»

زنان باید یاد بگیرند

با وجود محدودیت هایی که زنان و دختران با آن روبرو هستند، تعدادی از باشندگان بلخ گفتند که تعلیم و تحصیل برای زنان و دختران بسیار مهم است و باید به آنها اجازه درس خواندن داده شود.

صفت الله حقیق یک باشنده مزارشریف گفت، این برای زنان مهم است که درس بخوانند تا بتوانند در آینده به هموطنان زن خود خدمت کنند.

وی گفت، «جامعه به داکتران زن، معلمین زن، پولیس زن، قاضی و سارنوال زن ضرورت دارد. به خاطریکه که جامعه افغان بسیار محافظه کار است، یک مرد نباید یک زن را تلاشی کند و یک داکتر مرد نباید یک بیمار زن را تداوی کند.»

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

5 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500

ادامه... ۴. دولت باید از معاش معلم مالیه نگرفته و معاش معلم به طور مکمل در حسابش بیاید. ۵. دولت باید برای معلمین در پرداختن مبالغ دولتی از قبیل بیل برق، صفایی شاروالی، فیس پاسپورت و سایر اسناد دولتی، کرایه جمهوری خانه و یا دوکان متعلق به معلم و غیره، یک تخفیف خاصی در نظر بگیرد. ۶. قوانین دولتی برای معلمین باید از سایر طبقات مردم متفاوت باشد. مکافات، مجازات و همه اصول برای معلمین باید با سایر مردم فرق داشته باشد. مثلاً مجازات برای یک معلمی که از موقف معلمی سوءاستفاده کند، باید بسیار سنگین باشد، اگر معلم خیانت کند، نظریات ضد حکومتی، ضد منافع ملی، ضد وحدت ملی، و یا نظریات تعصبی و تفرقه انداز را تدریس کند، باید به شدت مجازات شود، عناوینی که بدست آورده باشد باید سلب شده و امتیازاتش پس گرفته شود، و بعداً زندانی شود. یعنی طوری نباشد که معلم هرکاری را که دلش بخواهد انجام دهد و هیچ کس با معلم رویارویی کرده نتواند. ۷. معلمین باید از لحاظ رشته ها نیز درجه بندی شوند، یعنی امتیازات معلم ادبیات باید با معلم رشته های ساینسی فرق کند. معلمین صنف های ابتدایی باید معتبرتر باشند چون آنها قدم های اولیه متعلمین را تهدابگذاری می کنند و تربیه اولیه متعلم را به دوش دارد. ۸. اقدامات مشابه دیگری نیز باید انجام شود تا که معلمین کشور ما تواناتر و معتبرتر باشند و رویای متعلمین با استعداد و نابغه باید این باشد که روزی خوب تحصیل کرده و معلم شوند. به این ترتیب، کیفیت معارف کشور ما مایه مثال و نمونه ای خواهد شد و تعلیم و تربیه ایکه امروز در کشور ما امروز مایه شرمساری و بیچارگی است، مایه بلندترین افتخار خواهد شد.

پاسخ

ادامه... نمرات رشته دارالمعلمین و یا تعلیم و تربیه در امتحان کانکور به دلیلی کم اند که معلم در جامعه افغانستان هیچ امتیاز و هیچ ارزشی ندارد و معاشی که برای معلمین پرداخت می شود، با هیچ برابر است و جامعه ایکه معلم در آن همچو بی ارزش و بی قدر باشد، چطور ممکن است که پیشرفت کند؟ چطور ممکن است که در همچون یک جامعه تعلیم و تعلم باارزش باشد؟ چطور ممکن است که در همچون یک جامعه ما دانشمندان معیاری و وطنپرست و با کیفیتی داشته باشیم که با جهان موازی بروند؟ جواب واضح است که این ممکن نیست. پس مشکل در کجا است؟ و چگونه می توانیم این مشکل را برطرف کنیم؟ پیشنهادات من برای حل این مشکل قرار ذیل اند: ۱. معاشات معلمین باید بلندترین معاشات در تمام ادارات دولتی کشور باشند که برعلاوه رفع کردن نیازهای روزمره معلم، حتی افزود شوند که معلم بتواند خانه بخرد، موتر بخرد، کورس جور کند و یا حتی با دیگران کمک مالی کند. مثلاً معاش معلم باید حداقل ۱۰۰۰۰۰ افغانی باشد. ۲. درالمعلمین و رشته های تعلیم و تربیه باید بلندترین نمرات را در جدول رشته امتحان کانکور داشته باشد که هر کس و ناکس نتواند به آن کامیاب شود و اشخاص بی استعداد نتوانند معلم اولادهای ما باشند. کسی باید معلم شود که بیشترین استعداد و بیشترین دانش داشته باشد و پس از آنکه معلم شود باید امتیازاتش هم کم نباشد. این نوع معلمین خواهند توانست که اولاد وطن را به عالی ترین شیوه تربیه کند و به صورت عموم، سطح کیفیت معارف کشور بلند شود. ۳. معلمین باید از نظر علمیت، سطح تحصیلی، رتبه علمی، فعالیت، توانایی و مهارت تدریس و غیره درجه بندی شده و نظر به درجه بندی معاش و امتیاز بگیرند. معلمین باید بیمه صحی داشته باشند که تداوی آنها و خانواده هایشان رایگان صورت بگیرد.

پاسخ

بسیار کار عالی. آفرین به همچو فرزندان اصلی وطنم که واقعاً خدمت به مردم و کشور خود را سرمشق زندگی خود قرار داده اند. من به حکومت جدید و حکومت های آینده افغانستان یک پیشنهاد دارم که با تطبیق آن نسل های آینده بیشتر روشنفکر و متمدن خواهند شد. کسانیکه در افغانستان معلم می شوند، متأسفانه اکثریت آنها کسانی هستند/بودند که توانایی کدام کار دیگری نداشته اند، البته با تمام احترامی که من برای معلمین افغان دارم، اما این یک واقعیت تلخ است. در دوران مکتب، صنف های هر مکتب دارای سه طبقه متعلمین هستند: اول متعلمین ممتاز و لایق که اکثریت آنها در رشته های طب، انجنیری، حقوق، ساینس، تکنالوژی معاصر و غیره تحصیل می کنند و در زندگی آینده مؤفق می باشند. دوم متعلمین متوسط که بعداً در رشته های ادبیات، روان شناسی، تاریخ، جغرافیه، شرعیات، جامعه شناسی و غیره تحصیل می کنند و باز در آینده عموماً وظایف خوبی را اشغال کرده و زندگی شان خوب می گذرد. سوم متعلمینی می باشند که فقط باسواد هستند و یا باسواد هم نمی باشند و استعداد تحصیلات عالی بسیار ناچیزی دارند و در امتحان کانکور به جز دارالمعلمین به کدام رشته دیگری کامیاب نمی شوند، همین طبقه از متعلمین باز در آینده می روند و معلم می شوند. باز ما شکایت هم داریم که چرا تعلیم کشور ما ضعیف و بی کیفیت است. در امتحان کانکور، رشته دارالمعلمین و تعلیم و تربیه یکی از پاینترین نمرات را نیاز دارند که هر متعلم می تواند با کمترین آمادگی آنرا کسب کند. ادامه دارد

پاسخ

من همیشه گزارش های شما را می خوانم، اما تا کنون از شرق افغانستان (ننگرهار، کنر و لغمان) هیچ معلوماتی ندیده ام که بخوانم و احساس آرامش کنم و بدانم که در شرق افغانستان چه می گذرد، چه نوع تغیرات (مثبت و منفی) رخ داده اند. ننگرهار که به گهواره علم و ادب مشهور است، زمانی در کنار گفتگوهای انکشافی خبرهای زیادی نیز داشت. اما هنوز در سایت شما نخوانده ام که با روی کار آمدن حکومت جدید افغانستان در این ولایات چه تغیراتی به وجود آمده اند، مردم در چه وضعیتی هستند، آیا مشکلاتی دارند یا ندارند، آنها کدام پیشرفت کرده اند، آیا آنها مانند سایر ولایات تحت اجبار درآمده اند؟ اینطور نیست که من تبعیض می کنم. اما من به عنوان یک خواننده سلام تایمز، حق دارم از وضعیت ولایات مشرقی باخبر شوم. افغانستان فقط سه ولایت نیست که همیشه خبرها/گزارش ها را می خوانند، ببینید! افغانستان از ۳۴ ولایت از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب تشکیل شده است که در مورد همه ولایات باید معلومات منتشر شود. ما پیش از پیش از شما تشکر می کنیم!

پاسخ

اینها در مورد قندهار نیز چیزی نمی نویسند. من فکر می کنم که آنها به طور قصدی نمی خواهند در مورد مشکلات مناطق پشتون نشین چیزی بنویسند.

پاسخ