حقوق زنان

آینده تاریک در انتظار زنان افغانی که دیگر نمی توانند کار کنند

گزارش از سلام تايمز و ای اف پی

مدینه یک ژورنالست پیشین که برای حفظ کردن هویتش نام خود را تغیر داده است، در مصاحبه ‌ای با ای اف پی در کابل به تاریخ ۲۲ عقرب چهره‌ اش را پنهان کرده بود. در حالیکه افغانستان با یکی از بدترین بحران های بشری در جهان مواجه است، با فروپاشی اقتصاد کشور بسیاری از خانواده ها معاشات زنان را به عنوان یک بخش مهم درآمد خانوادگی خود را از دست داده اند. [وکیل کوهسار/ای اف پی]

مدینه یک ژورنالست پیشین که برای حفظ کردن هویتش نام خود را تغیر داده است، در مصاحبه ‌ای با ای اف پی در کابل به تاریخ ۲۲ عقرب چهره‌ اش را پنهان کرده بود. در حالیکه افغانستان با یکی از بدترین بحران های بشری در جهان مواجه است، با فروپاشی اقتصاد کشور بسیاری از خانواده ها معاشات زنان را به عنوان یک بخش مهم درآمد خانوادگی خود را از دست داده اند. [وکیل کوهسار/ای اف پی]

کابل -- مدینه در ۲۱ سالگی وظیفه دلخواهش را داشت. وی یک ژورنالست بود، معاش وی برای زندگی خانواده اش در افغانستان بسیار مهم بود.

بعداً به تاریخ ۲۴ اسد حکومت افغانستان سقوط کرد.

اکنون در حالیکه اقتصاد افغانستان در حال فروپاشی است و سازمان ملل متحد پیش ‌بینی می‌ کند که نصفی از نفوس این کشور ممکن در طول زمستان طولانی و سرد مواد غذایی خود را تمام کنند، مدینه مانند بسیاری از زنان دیگر افغان، نمی‌ تواند کار کند و خانواده ‌اش درآمد وی را از دست داده است.

این امر مدینه را پشت دروازه های بسته بند نگهداشته است تا با پریشانی فکر کند که خانواده ‌اش چگونه کرایه خانه را خواهد پرداخت و برای گرم کردن خانه ‌شان تا فصل بهار چگونه هیزم را بخرد.

لیلا یک مادر ۶ فرزند افغان که با فراری شدن استخدام کننده اش وظیفه خود را از دست داده و در جاده ها به گدایی شروع کرد، به تاریخ ۲۵ عقرب در کابل به ای اف پی گفت، «من بسیار شرمنده ام. این در زندگی ام اولین بار است که گدایی می کنم». نامش برای حفظ کردن هویتش تغیر شده است. [وکیل کوهسار/ای اف پی]

لیلا یک مادر ۶ فرزند افغان که با فراری شدن استخدام کننده اش وظیفه خود را از دست داده و در جاده ها به گدایی شروع کرد، به تاریخ ۲۵ عقرب در کابل به ای اف پی گفت، «من بسیار شرمنده ام. این در زندگی ام اولین بار است که گدایی می کنم». نامش برای حفظ کردن هویتش تغیر شده است. [وکیل کوهسار/ای اف پی]

مدینه که برای حفظ کردن هویتش نام خود را تغیر داده است گفت، «من آینده ای تاریکی را در پیش دارم.»

فقط چند ماه پیش این زن جوان برای یک استیشن رادیویی کار می کرد که از سوی امریکا تمویل می شد. وی آرزو داشت که در تلویزیون اخبار را تقدیم کند و شاید بعداً به عرصه سیاست داخل شود.

اکنون این استیشن غیرفعال شده است و تلاش برای یک وظیفه جدید بیهوده خواهد بود. از زمان سقوط حکومت افغانستان در ماه اسد، به جز از سکتورهای تخصصی مانند صحت و تعلیم، تعداد کمی از زنان کار کرده اند.

درآمدهای از دست رفته

سال گذشته تحت حاکمیت حکومت قبلی، بیشتر از ۲۷٪ کارمندان دولت را زنان تشکیل می دادند. اکنون به آنها گفته شده که تا اطلاع بعدی در خانه بمانند.

درست زمانی که افغانستان با یکی از بدترین بحران های بشردوستانه در جهان روبرو است، بسیاری از خانواده ها بخش قابل توجهی از درآمد خود را از دست داده اند.

سازمان ملل متحد گفته است که در زمستان امسال بیش از ۲۲ میلیون افغان از کمبود مواد غذایی رنج خواهند برد. این درحالیست که خشکسالی ناشی از تغیرات اقلیمی به مشکلات ناشی از سقوط حکومت می افزاید.

مدینه که با والدین خود زندگی می کند، بزرگترین چهار خواهر و دو برادر است. پدرش که یک کارگر بود، روی تحصیلات وی حساب کرده بود که تا زمانیکه حکومت در کابل سقوط نکرده بود، شرط خوبی به نظر می رسید.

این خانواده با دو معاش مدینه و پدرش امرار معاش می کردند.

وی می گوید، «من کرایه خانه را می پرداختم. وقتی من وظیفه داشتم می توانستم نیازهای خانواده ام را برآورده کنم».

اما آنها اکنون مجبورند که مواد اولیه مانند برنج و آرد را به قرض بخرند و علی رغم فرارسیدن سرمای زمستان آنها نمی توانند برای گرم ساختن خانه خود ذغال سنگ یا چوب را بخرند.

مدینه گفت، «دیدن این سختی ها برای من بسیار دردناک است.»

در زندان

رابعه ۲۵ ساله که همچنان با نام مستعار صحبت می کرد در وزارت معادن و پطرولیم کار می کرد. به تاریخ ۲۴ اسد ساعت ۱۰ قبل از ظهر، وی دفتر خود را در حالت سرگردانی ترک کرد.

همکاران ذکور وی وظایف خود را از سر گرفته اند اما وی نمی تواند برگردد.

وی گفت، «من احساس می ‌کنم که در خانه ‌ام زندانی هستم.»

رابعه با خواهر و برادرش که معلمین هستند زندگی می کند. هر دوی آنها کار می کنند اما معاش نگرفته اند.

وی گفت، «ما با پس انداز خود امرار معاش می کنیم.»

در خانواده آنها هشت نفر هستند و پس انداز زیاد دوام نخواهد کرد.

رابعه گفت، «در دو یا سه ماه دیگر؟ من نمی دانم، ما برای گرم ساختن خانه در زمستان به پول نیاز خواهیم داشت.»

وی افزود، «من از جامعه بین ‌المللی می‌ خواهم که فشار وارد کند تا به زنان اجازه داده شود که دوباره کار کنند. آنها اکثراً یگانه نان ‌آور خانواده هستند.»

بسیار شرمنده

لیلا که همچنان نامش را تغیر داده است، یگانه کسب کننده خانواده اش است.

وی قبلاً برای یک خانواده افغان به عنوان صفاکار کار می کرد، اما زمانیکه حکومت سقوط کرد، آنها فرار کردند.

اکنون این زن ۴۳ ساله در یکی از بازارهای کابل گدایی می‌ کند، جایی که وی به عنوان یگانه زن در میان مردان برقع می پوشد تا «کمی از عزت خود محافظت کنم».

وی شش فرزند دارد که به تنهایی از آنها حمایت می کند. وی نمی داند که شوهرش کجاست و گمان می کند مرده باشد و یا وی را به خاطر یک زن دیگر رها کرده است.

وی گفت، «فرزندانم در خانه هستند. آنها نمی دانند که من گدایی می کنم. من باید پولی را پیدا کنم تا آنها را تغذیه کنم، ما حتی یک گلاس آرد در خانه نداریم.»

وی افزود، «من بسیار شرمنده ام. این در زندگی ام اولین بار است که گدایی می کنم.»

وقتی از وی پرسیده شد که آیا وی می‌ تواند از این طریق مصارف خانواده ‌اش را تأمین کند، وی اشک ریخت.

وی گفت، «من بسیار اندوهگین هستم. من هرگز در زندگی ام به اندازه این دو هفته سختی ندیده ام.»

مدینه می گوید که وی نیز هر روز گریه می کند.

وی دیگر چندان بیرون نمی رود. وی بیش از حد می ترسد و در عوض، روزش به کارهای خانه و مطالعه محدود شده است.

وی گفت، «من در مورد حالتم با دوستانم صحبت نمی کنم. ما همه یکسانیم فایده ای ندارد.»

رابعه اعتراف می کند که وی نیز احساس «افسردگی» می کند.

وی گفت، «من از لحاظ روانی خوب نیستم اما وی تلاش می کند که برای خانواده خود چهره دلیری را به نمایش بگذارد.»

به هر حال آنها به وی می گویند، «تو تنها کسی نیستی که در این وضعیت قرار می گیری.»

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

2 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500

طالبان نظام خود را به مثال یک مسجد تبدیل کرده اند. این مردم در مدارس دینی پاکستان تربیه شده اند که در آنها تنگ نظری تدریس می شود. این افراد در یک محیط دور از جامعه تربیت می شوند. برای آنها فقط داستان های دوران حضرت محمد (صلی الله علیه و سلم) و اصحابش بیان می شوند. به آنها گفته می شود که باید آن نوع یک نظام حکومتداری را بسازند. در حقیقت نظام حکومتداری پيامبر (صلى الله عليه وسلم) و خلفاى راشدین چهارگانه، یک نظام حکومتداری عادلانه بود، اما از آن زمان حدود ۱۵۰۰ سال گذشته است. اکنون نه پیامبر (صلی الله علیه و سلم)، نه اصحابش و نه تابعین آنها و نه تبع تابعین آنها و نه مردم پنج و ده نسل دیگر وجود دارند. باز هم اگر پاکستان به چنین نظام حکومتداری علاقه مند است، باید آن را در کشور خود پیاده سازد. جنگ چهار دهه طولانی کشور ما را نابود کرده است. مردم ما گرسنه اند، لباس ندارند، کفش ندارند. اگر جامعه بین المللی برای ده سال مسلسل با ما کمک نکند، و در ساختن نظام حکومتداری با ما کمک نکند، کشور ما ساخته نخواهد شد. ما نمی توانیم که خودمان را از جامعه بین المللی جدا سازیم. ما دوباره به انزوای دهه ۱۹۹۰ می رویم که به غیر از پاکستان هیچ کشوری با افغانستان روابطی نداشت و افغانستان به یک جای نامناسبی برای جهان تبدیل شده بود. ما خواهان یک نظام حکومتداری ای هستیم که مردم ما در آن خوش باشند، و اینکه ما روابط سالمی را با جهان داشته باشیم و بتوانیم که برای ساختن کشورمان از جامعه بین المللی کمک دریافت کنیم. ما یک نظام حکومتداری ای می خواهیم که در آن مردم آزادی دینی و مذهبی داشته باشند و باعث مشکلات نشود.

پاسخ

بخش دوم: هیچ کس نمی پرسد که من از طریق کشور شما تجارت می کنم. آیا من اجازه دارم؟ مسئله خط دیورند از بین رفته است. وضعیت حقوقی افغانستان از بین رفت. به طور خلاصه، افغانستان جغرافیایی است که مشاورین امنیتی پاکستان از آن عبور می کنند. آنها با آسیای میانه و اروپا تجارت می کنند. با این حال، آنها نیازی نمی بینند که حکومت افغانستان را به عنوان یک شریک روی میز بدانند. چرا غنی باید مجبور نمی شد که بیرون شود؟ چرا باید به طالبان صلاحیت داده نمی شد که بالای کابل مسلط شوند؟ چرا حکومت افغانستان باید نابود نمی شد؟ تا زمانیکه این کارها انجام نمی شدند، مرحله بعدی منافع اقتصادی پاکستان آغاز نمی شد. این جهاد به همین منظور صورت گرفت. با احترام، خالد یوسفزی

پاسخ