نفوذ و تأثیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که زمانی قدرتمند بوده و عملیات های خارجی ایران را هدایت می کرد، تحت رهبری بریدجنرال اسماعیل قاآنی متزلزل شده است.
ناظرین می گویند، قاآنی از زمان به دست گرفتن جایگاه رهبری در مدت کوتاهی پس از ترور شدن سلف وی قاسم سلیمانی در ماه جدی ۱۳۹۸، نتوانسته است که خودش را در نقش جدید ثابت کند و هیچ دستاورد قابل توجهی به نام خود نداشته است.
تعین شدن قاآنی از سوی علی خامنه ای رهبر ایران برای پرکردن جایگاه سلیمانی با یک کمپاین تبلیغاتی فشرده تحت رهبری رسانه های رژیم همراه بود که می خواستند تأثیر کامل از دست دادن سلیمانی را کم نشان دهند.
اما ناظرین گفتند، در پشت صحنه همه می دانستند که ترورشدن سلیمانی رژیم را تا هسته اش به لرزه درآورده است.
آنها افزودند، در حالیکه قاآنی به دومین سالگرد خود در این جایگاه نزدیک می شود، بسیاری از ایرانیان اکنون باور دارند که وی از عهده این کار برنمی آید و این امر با کاهش نفوذ و تأثیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه ثابت شده است.
عملکرد ضعیف
حاتم الفلاحی یک کارشناس امور نظامی عراقی گفت، علی رغم تلاش های رژیم که قاآنی را به عنوان یک فرمانده باتجربه و واجد شرایط نشان دهد تا اجندای خارجی ایران را پیش ببرد، عملکرد قاآنی «ضعیف یا تا حد زیادی نامؤفق» بوده است.
وی گفت، فرمانده جدید نیروی قدس سپاه پاسداران «ثابت کرده است که نمی تواند خلای سلیمانی را پر کند و یا کدام دستاوردی را به نام خود ثبت کند» و «رژیم ایران باورمند شده است که وی نمی تواند با این چالش ها رویارویی کند».
الفلاحی گفت، رهبری ضعیف قاآنی رژیم ایران را که کاهش نفوذ ایران در عراق، سوریه و یمن را مشاهده کرده است، عصبانی ساخته است.
وی افزود، نشانه های زیادی از نبود مؤفقیت وجود دارد، اما واضح ترین آنها «کاهش کنترل ایران بر متحدین سنتی اش یعنی ملیشه های نیابتی آن در عراق» است.
وی گفت، قاآنی در جریان سفرهای مخفیانه خود به بغداد، نتوانسته است بالای این ملیشه هایی تسلط پیدا کند که به سرپیچی از «اطاعت مطلق» از دستورات شروع کرده و در مورد جزئیات به ویژه زمانیکه بر منافع آنها تأثیر می گذارند، مخالفت نشان می دهند.
قاآنی زمانیکه نتوانست رهبران ملیشه ها را در نشست ماه جوزا در بغداد قانع کند که حملات موشکی خود را متوقف کنند و تشدید تنش علیه حکومت عراق را کاهش دهند، بی جرأتی خود را ابراز کرد.
حکومت عراق از رهبران ایران خواسته بود که گروه های خود را «مهار و یا کنترل» کنند.
یک ائتلاف ملیشه ها که خودش را «کمیته هماهنگی مقاومت عراق» می نامد، از عصائب اهل الحق، سید الشهدا و شاخه های کوچک متعلق به کتائب حزب الله تشکیل شده است، به سرپیچی و نادیده گرفتن دستورات ایران ادامه می دهند.
شکاف ها و عقب نشینی ها
در ماه های اخیر در نتیجه درگیری ها بر سر پول جزیه، مسیرهای قاچاقی و قاچاق مواد مخدر، و در حالیکه آنها برای کسب کردن قدرت و نفوذ رقابت می کنند، پدیدار شدن اختلافات میان ملیشه های طرفدار ایران در عراق آغاز شده اند.
الفلاحی گفت، قاآنی در رویارویی با این وضعیت به اندازه کافی تأثیرگذار نیست «تا ملیشه ها را وادار سازد که در برابر اراده اش سر خم کرده و یا در مورد غضب وی دو بار فکر کند».
وی گفت، «وی برای مدت طولانی مسؤل دوسیه های افغانستان و پاکستان بود، اما اکنون با دوسیه های بیشتر پیچیده و با جغرافیای متفاوت سروکار دارد و وی مطمئناً سلیمانی جدیدی نیست که ایران تصور می کرد.»
وی گفت، قاآنی به زبان عربی صحبت کرده نمی تواند و تجربه کافی ندارد که با دوسیه های عراقی و منطقه ای هوشمندانه و مسلکی برخورد کند. وی همچنان تخصص لازم ندارد تا عملیات های قاچاق اسلحه برای نیروهای نیابتی منطقه ای سپاه پاسداران را هدایت کند.
در مثال های تازه شکست های نیروی قدس سپاه پاسداران، حملات هوایی مؤفقانه ائتلاف بین المللی در نزدیکی مرز عراق و سوریه با هدف قراردادن تأسیسات ذخیره تسلیحات مورد استفاده ملیشه های طرفدار ایران و کاروان های حامل سلاح های ایرانی در سراسر مرز، شامل اند.
همچنان محموله های تسلیحاتی ایران برای حوثی ها در یمن، در آب های بحیره عرب ضبط شده اند.
هلال العبیدی یک نویسنده و ژورنالست عراقی گفت، قاآنی «نمی تواند پروژه ای را که توسط سلیمانی آغاز شده بود بیشتر اداره کند و یا برای سپاه پاسداران نتایج واقعی یا مهمی را به دست بیاورد.»
وی گفت، «یک مقایسه میان وی و سلیمانی به ویژه اگر دستاوردهای هر یک از آنها را در ساحه، نقش های آنها و ارتباطات منطقه ای و بین المللی آنها فهرست کنیم، نواقص قاآنی را به وضاحت از تفاوت اساسی بین کار این دو مرد آشکار می سازد.»
در این روزها رقابت های اقتصادی و تعلیمی در جهان جریان دارند. اما متأسفانه به جای رقابت سالم و انکشاف اقتصادی، هر دو همسایه ما ایران و پاکستان در بدل آبی که به کشورهایشان جاری می شود، ترجیح می دهند که خون افغان ها را بریزند. خداوند (ج) برای افغان ها این فرصت را فراهم کند که از نسل های گرگین و رنجیت سینگ (ایرانی ها و پاکستانی ها) به خاطر ظلم هایی که این درندگان در جریان چهار دهه گذشته در حق افغان ها مرتکب شدند، انتقام بگیرند. افغان ها باید علیه ایران و پاکستان با قدرت های بین المللی دوستی کنند و برای نابودکردن این دو همسایه مکار و گرفتن انتقام از افغان های از بین رفته، سلاح در دست بگیرند.
پاسخ1 دیدگاه