اقتصاد

باشندگان بلوچستان از انتخاب یک شرکت غیر چینایی برای استخراج مس و طلا استقبال کردند

گزارش از زرک خان

نخست وزیر عمران خان به تاریخ ۲۹حوت امضای قرارداد با مسؤلین شرکت (باریک گولد کارپوریشن) مستقر در کانادا و (آنتوفگستا) از کشور چیلی را در اسلام آباد مشاهده می کند. [دفتر عمران خان نخست وزیر پاکستان]

نخست وزیر عمران خان به تاریخ ۲۹حوت امضای قرارداد با مسؤلین شرکت (باریک گولد کارپوریشن) مستقر در کانادا و (آنتوفگستا) از کشور چیلی را در اسلام آباد مشاهده می کند. [دفتر عمران خان نخست وزیر پاکستان]

اسلام آباد -- یک قرارداد میان پاکستان و یک کنسرسیوم خارجی استخراج معادن، برای احیای معدن مس و طلای ریکودک به عنوان یک تحول مثبت برای وضعیت امنیتی در ایالت بلوچستان که از شورش ها آسیب دیده است، به طور گسترده ای مورد استقبال قرار گرفته است.

باشندگان محلی از نبودن یک شرکت چینایی در این کنسرسیوم استقبال می ‌کنند، زیرا پروژه‌ های سرمایه ‌گذاری گذشته تحت ابتکار کمربند و سرک بیجینگ (بی آر آی) اعتراض‌ ها و ناآرامی‌ ها را برانگیخته است.

کنسرسیوم تیتیان کاپر کمپنی (تی سی سی) که باریک گولد یک شرکت کانادایی و آنتوفگستا منرالز از کشور چیلی هر کدام ۳۷.۵٪ آن را کنترل می کنند، ذخایر بزرگ طلا و مس را در ریکودک پیدا کرده بود.

اما این پروژه بسیار پرمنفعت معدن حفره ای در سال ۱۳۹۰ پس از آن متوقف شد که حکومت محلی از تمدید کردن قرارداد تی سی سی انکار کرد و در سال ۱۳۹۲ ستره محکمهء پاکستان آن را لغو اعلام کرد.

ماهیگیران به تاریخ ۲۶ دلو کشتی های خود را در گوادر پاکستان آماده می سازند. باشندگان محلی برای پایان آزار و اذیت در پوسته های امنیتی منتهی به پروژه بی آر آی و ماهیگیری غیرقانونی در اعماق بحر توسط کشی های ماهیگیری محلی و چینایی، تظاهرات منظمی را برگزار می کنند. [زرک خان/پاکستان فارورد]

ماهیگیران به تاریخ ۲۶ دلو کشتی های خود را در گوادر پاکستان آماده می سازند. باشندگان محلی برای پایان آزار و اذیت در پوسته های امنیتی منتهی به پروژه بی آر آی و ماهیگیری غیرقانونی در اعماق بحر توسط کشی های ماهیگیری محلی و چینایی، تظاهرات منظمی را برگزار می کنند. [زرک خان/پاکستان فارورد]

در سال ۱۳۹۸، کمیته محکمه مذاکراتی بانک جهانی به دلیل انکارکردن غیرقانونی از استخراج این معدن، یک جریمه ۵.۸ میلیارد دالری را بالای پاکستان وضع کرد.

مقامات پاکستانی پس از یک دهه مبارزه حقوقی، به تاریخ ۲۹حوت یک توافق خارج از محکمه با باریک گولد را گزارش دادند.

با تشکیل دوباره این پروژه، باریک گولد صاحب ۵۰٪، تصدی های دولت مرکزی پاکستان ۲۵٪ و حکومت بلوچستان ۲۵٪ خواهند بود.

دفتر نخست وزیر عمران خان در یک اعلامیه گفت، باریک گولد در بلوچستان تقریباً ۱۰ میلیارد دالر سرمایه گذاری خواهد کرد و برای بیش از ۸۰۰۰ نفر فرصت های کاری را ایجاد خواهد کرد.

حدود یک میلیارد دالر از این سرمایه گذاری برای اعمار سرک ها، مکاتب و شفاخانه ها و ایجاد کردن انستیتوت های آموزش تخنیکی برای استخراج معادن در منطقه مصرف خواهد شد.

عمران خان که در مراسم امضای توافقنامه اشتراک کرد در توییتی نوشت، «این پروژه احتمالاً بزرگترین معدن طلا و مس در جهان خواهد بود.»

وی گفت، «این پروژه ما را از قرضه های فلج کننده آزاد خواهد کرد و یک دوران جدیدی از انکشاف و رفاه را آغاز خواهد کرد.»

شوکت ترین وزیر مالیه گفت، این پروژه بسیار مهم در پیشرفت و انکشاف بلوچستان کمک خواهد کرد و در نابود کردن شورش کمک خواهد کرد.

وی به تاریخ ۲۹حوت در یک کنفرانس خبری گفت، «پاکستان به ویژه بلوچستان، برای بیش از ۱۰۰ سال از این پروژه بهره خواهد برد و ارزش مجموع آن بیش از ۱۰۰ میلیارد دالر تخمین شده است.»

بلوچستان که با افغانستان و ایران مرز مشترک دارد، با وجود اینکه منابع طبیعی فراوانی دارد، بزرگترین و کم انکشاف یافته ترین منطقه این کشور است.

پاکستان از سال ۱۳۸۲بدینسو با شورش ‌های سطح پائین در این ایالت مبارزه می‌ کند که توسط گروه‌ های اسلام‌ گرا، جدایی‌ طلب و فرقه‌ گرا به راه انداخته شده ‌اند.

گروه های شورشی عمدتاً نیروهای امنیتی پاکستان را هدف قرار می دهند، اما با رسیدن بی آر آی به این ایالت در سال ۱۳۹۴، آنها سرمایه گذاری های چینایی را نیز هدف قرار داده اند.

اعتراض به کارهای غیرانسانی شرکت های چینایی

بیجینگ در سال های اخیر برای چندین پروژه زیربنایی چندین میلیارد دالری قراردادهایی را با اسلام آباد امضا کرده است.

اما این معاملات در میان باشندگان محلی در مورد نفوذ و نارضایتی از شیوه های کاری این شرکت ها، به ویژه در مورد معاشات بلندتر به اتباع چینایی نسبت به کارگران پاکستانی، باعث ایجادشدن نگرانی شده است.

به عنوان مثال، معدن مس و طلای سیندک از سال ۱۳۸۰ بدینسو به شرکت میتالورژیکی چین (ام سی سی) به اجاره داده شده است.

سیندک و ریکودک هر دو در منطقه چاغی بلوچستان موقعیت دارند.

در طی چند روز در اوایل ماه حوت، باشندگان تظاهرات بزرگی را به رهبری زنان علیه (ام سی سی) به دلیل کارهای غیرانسانی آن در قبال کارمندان محلی و بستن راه ها، مکاتب و دوکان ها، برگزار کردند.

زلیخا یک خانم خانه که در این تظاهرات اشتراک کرده بود گفت، «این شرکت چینایی زندگی باشندگان و کارمندان محلی را بدبخت ساخت است.»

شوهرش که در معدن سیندک یک کارگر است، طی شش ماه گذشته تحت نام اقدامات احتیاطی مربوط به همه گیر ویروس کرونا، اجازه رفتن به خانه را نداشته است.

وی گفت، باشندگان محلی حتی نمی توانند برای تداوی به شفاخانه سیندک مراجعه نکنند.

در گوادر جایی که یک پروژه بندری در آب های عمیق مایه افتخار بی آر آی است، اعتراضات به طور مکرر تقاضا کرده اند که آزار و اذیت مردم محلی در پوسته های امنیتی و ماهیگیری غیرقانونی در اعماق بحر توسط کشتی های ماهیگیری محلی و چینایی که ماهیگیران محلی را کسب کردن معیشت محروم می سازد، پایان یابند.

در ماه جدی ۱۳۹۹، محکمه ایالتی مقامات پاکستانی را از اعمارکردن دیوار سیم خاردار در اطراف بندر گوادر منع کرد که به گفته مردم محلی، رفت و آمد بیش از ۳۰۰۰۰۰ باشنده این ولسوالی را دشوار ساخته و از رسیدن ماهیگیران به نقاط دسترسی به بحر مانع می شود.

سرمایه گذاری چینایی باعث تحریک جنگجویان می شود

رهبران سیاسی و تحلیلگران امور امنیتی از توافق پاکستان با تی سی سی در مورد پروژه معدنی ریکودک استقبال کرده و گفتند که انجام دادن معاملات با شرکت ‌های غیر چینایی با حکومت کمک خواهد کرد تا شورش‌ هایی را مهار کند که توسط سرمایه ‌گذاری چینایی شدت یافته اند.

بشیر حوت یک فعال جامعه مدنی و باشنده گوادر گفت، «شرکت های چینایی به جای اینکه مناطقی مانند چاغی و گوادر را به مراکز تجارتی تبدیل نموده و فرصت های کاری را برای جوانان محلی ایجاد کنند، آنها مقامات پاکستانی را مجبور ساخته اند تا این مناطق را به یک منطقه امنیتی تبدیل کنند و رفت و آمد باشندگان را محدود کنند.»

وی گفت، «شرکت ‌های چینایی بدون اینکه در مورد تأثیر اقداماتشان بالای جمعیت محلی فکر کنند، از منابع محلی استفاده می‌ کنند.»

حوت گفت، اسلام آباد به جای روی آوردن به بیجینگ، باید با شرکت های اروپایی و امریکای شمالی قرارداد کنند که به مردم محلی احترام می گذارند، از حقوق کارگران حمایت می کنند و در مناطقی که در آن کار می کنند، پروژه های انکشافی را انجام می دهند.

وی گفت، سرمایه گذاری چینایی ها در بلوچستان بدون رضایت مردم، وضعیت امنیتی عمومی در این ایالت را بدتر می سازد.

عصبانیت در مورد نفوذ فزاینده چین در بلوچستان، سازمان‌ های جنگجوی بلوچ و سندی را تحریک کرده است تا با یکدیگر متحد شوند و به این نگرانی شدت بخشیده است که این گروه ترکیبی فعالیت‌ های خشونت ‌آمیز خود در این منطقه را افزایش دهد.

بلوچ راجی آجوی سانگر (بی آر ای اس) در ماه سرطان ۱۳۹۹ در اعلامیه گفت، بی آر ای اس یک ائتلاف که از چهار گروه جدایی ‌طلب بلوچ، و ارتش انقلابی سندهودیش تشکیل شده است «با توجه به سناریوی کنونی در منطقه، که هر دو [بلوچ‌ ها و سندی‌ ها] در قبال نفوذ فزاینده چینایی‌ ها مشکلات دارند، اکنون با هم کار می ‌کنند».

یک مقام پولیس مستقر در کویته به شرط ناشناس ماندن گفت، «تشکیل بی آر ای اس) برای هدف قراردادن سرمایه‌ گذاری‌ های چینایی و نیروهای امنیتی پاکستان، دلیل اصلی افزایش اخیر شورش‌ های قومی در این ایالت است.»

به تاریخ ۱۳ دلو، جنگجویان ارتش آزادی بلوچستان/بلوچستان لیبریشن آرمی (بی ال ای) یک گروه محکوم جدایی طلب، حملات دوگانه ای را بالای پوسته های ارتش در ولسوالی های نوشکی و پنجگور ایالت بلوچستان، انجام داد.

مجتبی بلوچ یک فعال سیاسی مستقر در پنجگور گفت، «حملات ۱۳ دلو ساعاتی قبل از سفر نخست وزیر عمران خان به چین [در افتتاحیه بازی های المپیک زمستانی بیجینگ، با شکایت های مردم بلوچ از بیجینگ در مورد سوءاستفاده از منابع طبیعی بلوچستان مربوط بود.»

بر اساس گزارش انستیتوت مطالعات صلح پاکستان یک مرکز مطالعاتی مستقر در اسلام آباد، بلوچستان در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال قبلی شاهد ۹۳٪ افزایش در حملات تروریستی بود که عمدتاً از سوی گروه های جدایی طلب انجام شده اند.

به تاریخ ۲۹ اسد، یک بمبگذار انتحاری بی ال ای در یک حمله بالای اتباع چینایی در گوادر، دو کودک را کشت.

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

16 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500

قسمت ۱۵: اما باید اعتراف کنیم که در کشور ما اکنون برخی از تعینات در مقام های پائین با ارزیابی های شفاف صورت می گیرند که این امر می تواند گامی در مسیر درست تلقی شود، اما متأسفانه در سطوح بالاتر کشور به ندرت به این موضوعات رسیدگی می شود. مهمترین و دردناک ترین مشکل این است که ما یک پالیسی کادری مشخصی نداریم و اگر هم داشته باشیم هیچکس نمی داند و هیچ اقدامی صورت نمی گیرد. این امر شک و تردید بیشتری ایجاد می کند، اعتماد مردم بالای نظام را کاهش می دهد و هیچ کسی نمی داند که چرا و چه کسانی در این کار دخالت دارند؟ در ایجاد کردن نهادها از سنگاپور بیاموزید. ایجاد شدن نهادها قوانین این بازی هستند. نهادها ساختارهای رسمی ای هستند که شیوه عملکرد سیاست و اقتصاد را تعین می کنند. نمونه های عادی عبارتند از: قانون اساسی، سیستم های حقوقی، سیستم های قانون گذاری، احزاب سیاسی و غیره. نهادها ساختارهای اندازه شده ای هستند که ضرورت های اساسی جامعه را برآورده می سازند، عادات و اعمال را کنترل می کنند. کارشناسان می گویند که اساسات جوامع را از سقوط نجات می دهند، اما به شرطی که چیزی و یا کسی وجود داشته باشد که بنیادها را از سقوط نجات دهد. شرایط برای نهادینه شدن این است که در هر سطحی که یک ارزش نهادینه می شود، افراد بیشتری از آن حمایت می کنند، و اگر کسی تلاش کند آن را از آنها بگیرد، با آن مخالفت کنند.

پاسخ

قسمت ۱۴: درس های سنگاپور در عرصه های اقتصاد، سیاست و حکومت داری: اگر ما مانند سنگاپور که تلاش کرده است از هر کشوری یاد بگیرد اما با توجه به شرایط خود از این درس ها استفاده کرده است، از درس های جهان درس بگیریم و درعین زمان ارزش های خود را نه تنها که فراموش کنیم بلکه آنها را بیشتر انکشاف دهیم، در بنیادهای (نهادهای) ملی خود سرمایه گذاری های پایدار و شکست ناپذیری را انجام دهیم، پالیسی خارجی خود را اینگونه بسازیم، ما یک اساس داخلی محکمی داریم و موقعیت استراتیژیک و ساختار جمعیتی خود را فراموش نکنیم، نگذاریم که ساختار قومی باعث نفاق یا ضعف شود، اما آن را نقطه قوت خود بدانیم، آن وقت ما از پالیسی های شیطانی همسایگان و سایر متجاوزین خلاص خواهیم شد و این چیزی است که افغان ها باید به آن توجه کرده، بالای آن تمرکز کرده و در اساس استراتیژی های ملی بالای آن تمرکز کنند. رهبران سنگاپور پالیسی کادری را دنبال کرده اند که به دنبال یافتن شایسته ترین کادرها در کشور است و تعینات در مقام های ارشد صرف بر اساس شایسته سالاری صورت می گیرد. کوان یو اولین نخست وزیر سنگاپور می گوید، وقتی آنها قانع می شدند که یک کادر دارای مهارت ها و توانایی های تخنیکی و حرفه ای بیشتری است، آنها را از زاویه شخصیت و حیثیت مطالعه می کردند و یا به عبارت دیگر استعدادها، تحصیلات، تجربه، وفاداری به کشور و در میان چیزهای دیگر به شخصیت و صداقت کاندید اهمیت زیادی می دادند. اما وقتی کسی مورد اعتماد می شد، برایش صلاحیت کامل و فرصت می داد تا خودش را ثابت کند.

پاسخ

قسمت ۱۳: ...که می گویند زمینه را برای مردی مثل ترامپ مساعد ساخت. آنها می گویند که ترامپ مشکل واقعی نیست بلکه نشانه مشکل است. مشکلات امریکا عمیق هستند. ما می توانیم نمونه های بیشتری از این را در منطقه خود ببینیم. برتری جویی منطقه ای ایران و اندیشه احیای امپراتوری پارس، مداخله در امور دیگران، با اندیشه سلطه جویی تمدن ایران در منطقه، دست نشانده هایی را در کشورهای همسایه به شموا افغانستان به دنیا آورد که افتخارات ملی خود را برای منافع ایرانیان قربانی کردند. آنها شرم ندارند و مداخلات دیگر برخی از کشورهای عربی و خلیج فارس را وادار کرد تا دست یاری به رژیم صهیونیستی، دشمن همیشگی جهان اسلام دراز کنند. بنابراین، بالای رهبران ما فرض است که حقیقت را در مورد مشکلات کشور به مردم بگویند و چشم انداز ملی مشارکتی، حاکمیت ملی، هویت اسلامی و افغانی، یک منطقه متمدن و آباد را ایجاد کنند. تدوین و تطبیق پالیسی ها و استراتیژی ها را در زمینه ‌ها و سکتورهای مختلف ملی به شکل علمی و معاصر برای بقای یک ملت متحد تشکیل دهند.

پاسخ

قسمت ۱۲: من چندین سال قبل در یک نشست هماهنگی بین الوزارتی گفتم که افغانستان اکنون در وضعیت ناکامی قرار دارد، من مورد انتقاد قرار گرفتم. من گفتم که نمی‌ خواهم کسی را به طور مشخص هدف قرار دهم و علت این ناکامی ناراحتی های نیم قرن اخیر است. به همین دلیل است که نمی توانیم خودمان را اداره کنیم. ما نمی توانیم مردم خود را سیر کنیم. دیگران پالیسی های کشورهای خود را برای ما می آورند، همسایگان ما منتظر هر فرصتی برای هدف قرار دادن ما هستند، همه سازمان های جهان ما را دارای یک کشور شکننده می دانند. اما واقعیت این است که گاهی تهدیدهای موجود، مداخلات دیگران و اشتباهات خود قهرمانان ملی را به وجود می آورد. مؤرخین و کارشناسان روابط بین المللی می گویند که غرب و روسیه در آن زمان برای پوتین زمینه مساعد کرد تا به عنوان یک رهبر ملی ظهور کند. روس ها که عزم اتحاد جماهیر شوروی را از دست داده بودند، به شدت تحقیر شدند، حرکت کردند و دوباره بلند شدند. از طرف دیگر، تعصب و اعتماد بالنفس بیش از حد می تواند باعث خواب طولانی شود. به گفته محبوبانی یکی از تحلیلگران بین المللی و سایر محققین، جنگ سرد زمانی پایان یافت که اتحاد جماهیر شوروی شکست خورد. غرب شعله نظم نوین جهانی را برافراشت و تصور کرد که برای همیشه ابرقدرت جهان خواهد بود. پس دیگران باید از دستورات و نواهی آنها اطاعت کنند. کیشور محبوبانی رئیس پیشین انستیتوت پالیسی لی کوان یو در سنگاپور، یک تحلیلگر روابط بین المللی و نویسنده کتاب «آیا غرب باخته است» و بسیاری از کتاب های روابط بین المللی دیگر، و بسیاری دیگر از تحلیلگران غربی مانند کریس هیج، نومان چومسکی، و بعضی دیگر فکر می کنند که غرب از طریق غفلت به خواب رفته است، نوآوری را کنار گذاشته، با سایر کشورها رفتار

پاسخ

قسمت ۱۱: آنها به مردم خود وعده سپردند که برای ساختن نهادها تلاش های خستگی ناپذیری را انجام خواهند داد. همانطور که وعده داده شده بود، آنها در عرصه فراهم نمودن سه چیز به مردم خود در سنگاپور در خط مقدم جهان قرار دارند. فراهم نمودن یک سیستم تعلیمی بهتر، ایجاد کردن یک سیستم مراقبت های صحی با کیفیت عالی که سرمایه های انسانی را به اساسات هر نوع انکشاف می افزاید و همچنان آن را در اقتصاد، تجارت و تکنالوژی جهانی رقابتی می سازد و سوم فراهم کردن فرصت های برابر برای مردم است. تا که هیچکس احساس محرومیت نکند و به کمک انرژی و زحمت و تلاش های خود زندگی مرفهی داشته باشد. بیان کردن حقیقت در مورد چالش ها، اشتباهات و تهدیدهای برای ملت: فرهنگ ما یک خالیگاهی دارد که چالش ها، اشتباهات و تهدیدها را از مردم پنهان می کنند. می توانیم درک کنیم که این موضوع فرهنگی ماست که آقای کرزی گفت ما شیر هستیم. آقای اشرف غنی اکثراً می‌ گفت که ما تاریخ پنج هزار ساله داریم، گنجینه‌ های زیرزمینی داریم و آسیای جنوبی و مرکزی را با هم وصل می ‌کنیم، اما هرگز به مردم نگفته‌ اند که ما چنین مشکلاتی داریم و به آن رسیدگی نمی‌ کنیم، وآنها مانع ما خواهند شد.

پاسخ

قسمت ۱۰: آنها گفتند که ما نیز انسان هستیم. ما باید کاری را انجام دهیم که دیگران هرگز انجام نداده اند، آنقدر متحد شویم که توقع مداخلات دیگران از بین برود. تنوع ما نباید نقطه ضعف ما باشد بلکه نقطه قوت ما باشد. ما باید این را به جهان با گفتار نه بلکه با عمل نشان دهیم. تارمن می گوید، «رهبران ما به ملت قول داده اند که آنها از تقلب و فساد اداری رهایی یافته و محکم خواهند ایستاد.» اگرچه ما زمانی مستعمره بریتانیا بودیم، اما رهبران ما در آنجا تدریس می کردند. ما پالیسی بازار آزاد را اتخاذ کردیم. اما رهبران ما گفتند که ما پالیسی ها و سیستم ها را بر اساس شرایط و فرهنگ خود می ‌سازیم. ما سیستم را به گونه ای طراحی می کنیم که با تمام جهان مرتبط باشد. همه آن کشور را به عنوان یک مرکز علمی، تکنالوژی و علمی می بینند. رهبران کشور ما گفته اند که باید درعمل به مردم خود نشان دهیم که برای آنها کار می کنیم. ما زندگی آنها را بهتر می سازیم. ما تمام تلاش خود را برای آنها و فرزندانمان انجام می دهیم و از آنها توقع داریم که با ما کمک کنند. همچنان یکی دیگر از رهبران سنگاپور گفت، «ما برای بلند بردن آگاهی سیاسی مردم خود و رعایت حقوق انسانی آنها سرمایه گذاری خواهیم کرد، اما نباید تسلیم دیموکراسی ناپخته ای شویم که در کشورهای شرقی قابل تطبیق نیست. ما به جای هر گونه ایدیولوژی سیاسی، از عمل گرایی و عقلانیت استفاده خواهیم کرد. ما خواهیم دید که کدام پالیسی در شرایط ما جواب خواهد داد و کدام یکی ناکام خواهد شد، و ما در این راستا تحت تأثیر هیچ کشور خارجی، آسیایی، اروپایی و امریکایی نیستیم».

پاسخ

قسمت ۹: اکنون این یک حقیقت است که نیروهای شیطانی که پدران ما به آنها انسانیت نشان داده اند، ما بالای آنها حکومت کرده ایم، اکنون خودشان را زمامداران و سرنوشت سازان می دانند. ما ضرورت نداریم که در این مورد شکایت کنیم. این رسم و رواج جهان است که هیچکس به حریف فرصت نمی دهد که سرش را بلند کند. همانطور که شهید داؤد خان (رئیس جمهور فقید افغانستان) گفته بود، اگر ما خودکفاء نباشیم، هیچ کس به ما احترام نخواهد گذاشت. این سادگی است که می بینیم معاشات سربازان و نرسان ما را کشورهای دیگر پرداخت می کنند. آن وقت آنها به ما احترام می گذارند و آینده ما را انتخاب می کنند، ما را به عنوان یک کشور مستقل نگاه می کنند، دیگران ما را به جنگ می اندازند، و جهان به ما به عنوان مردم سالم نگاه خواهد کرد. اگر کسی چنین فکر می کند، کور است و احمقتر از آن شخص در جهان وجود ندارد. ما باید از رهبران سنگاپور یاد بگیریم، «پس از استقلال، ما نه تاریخ داشتیم، نه فرهنگ قدیمی، نه منابع طبیعی، نه زمین های وسیع و نه زراعت، و ما یک کشور کوچکی بودیم. قدرت های منطقه می خواستند که ما از پالیسی های آنها پیروی کنیم. هر لحظه این امکان وجود داشت زیرا آنها ما را تحت سلطه خود درآورده بودند. مردم ما پراکنده و از لحاظ نژاد تقسیم شده بودند. ما زبان ها و مذاهب بیشتری داشتیم و برای ماندن به عنوان یک ملت واحد امیدواری کمی داشتیم. یک سیاستمدار برجسته سنگاپور به نام تارمن و معاون نخست وزیر آن کشور نیز گفت که رهبران بنیانگذار ما با همدیگر نشستند و پس از ارزیابی کردن شرایط، واقعیت ها، چالش ها و تهدیدها را برای مردم بیان کردند، اما با عزم راسخ، برنامه ریزی خوب و کار مشترک، کشور را از آن سختی بیرون کشیدند.

پاسخ

قسمت ۸: در پایتخت های بین المللی، سازمان های بین المللی مانند ملل متحد، بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی، صندوق بین المللی پول و غیره افغانستان را مانند کشورهای دیگر مانند سومالیا، مالی، کانگو و سودان جنوبی شکننده می خوانند. بلی، این یک حقیقت تلخ است که اکنون نمی توانیم خودمان را مدیریت کنیم. ما نمی توانیم برای مردم خود نان را فراهم کنیم. مردم به فکر منافع ملی نیستند. آنها فقط طرفدار منفعت های خود بوده و سرنوشت کشور ما را انتخاب می کنند. به همین دلیل ما آن غرور تاریخی را به دست نیاورده ایم، بلکه این امر در گذشته باعث نادانی شده است. یک شاعر می گوید: اگر من در زندگی خود استعداد کافی ندارم () تا کی باید به پدرکلانم افتخار کنم؟ بنابراین، اگر سنگاپور تاریخ و غرور تاریخی نداشت، آنها تاریخ را بازنویسی کردند. با این حال، ما به هیچ وجه از امتیاز تاریخ خود بهره مند نشده ایم، بلکه تاریخ ما باعث نادانی ما شده است. هر گونه گذشته ای که داشتیم، اگر خودمان را فریب نمی دادیم، غرور افغانی، ایمان مقدس، میهن پرستی و سایر ارزش های خوبی که داشتیم از بین رفته و اکنون کسانی که خودشان را رهبر ما می خوانند در دروازه های بیگانگان احساس شرم نمی کنند. متأسفانه، هیچ چهره ملی در کادرهای کشورمان دیده نمی شود که توانایی رهبری داشته باشد. در میان ما که درس خوانده ایم و تحصیل کرده ایم و تجربه سیاسی داریم، کسی نیست که وضعیت کنونی کشور را به درستی تشریح کرده، یک چشم انداز ملی ایجاد کند و مردم را متحد بسازد. اکثریت به اصطلاح روشنفکران ما، به خاطر منافع شخصی خود در رقابت های منطقه ای اشتراک نمی کنند و از سیاست های ملی خارج شده اند.

پاسخ

قسمت ۷: ما می بینیم که کسانی که پول ملت ما را چپاول کردند، وقتی ناامید می شوند و تخریب پایگاه های کشور را آغاز می کنند، ۱۸۰ درجه تغیر می کنند. وقتی در مورد مشکلات صحبت می کنیم، این یک اشتباه تاریخی رهبران ماست، زیرا ما میهن ‌پرستی را اتخاذ نکرده ایم و به خود، خداوند (ج) و مردم خود تکیه نه کرده ‌ایم. استقلال واقعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور ما یک آرزوی مقدس در فرهنگ، سیستم تعلیمی، پالیسی ها و زندگی های ماست. اگر ما این گونه فرهنگی را ایجاد می کردیم، بالای ملت ما تأثیر می گذاشت. اگر آنها عزم خود را از دست می دادند، دیگران از آنها پیروی نمی کردند. اگر از خداوند (ج) خجالت نمی‌ کشیدند، از مخلوقات اش شرم می ‌کردند. به جای گذشته مانند سنگاپور در زمان حاضر زندگی می کردیم: ما گاهی اوقات می گوئیم که ما شیر هستیم، گاهی به تاریخ پنج هزار ساله خود می بالیم و گاهی می گوئیم که افغانستان قبرستان ابرقدرت هاست و گاهی چیزهای دیگری می گوئیم. از طرف دیگر، من به یاد دارم که در گذشته وقتی کسی ناامید می ‌شد، می‌ گفت که خداوند (ج) آن را از آن روس ‌ها بسازد. بعد که درگیری های داخلی شروع شدند، ما از ملل متحد درخواست می کردیم. زمانی که جامعه بین المللی در سال ۱۳۸۱ آمد، علاوه بر تبلیغات بالا، پول بادآورده فراوان یک امیدواری کاذبی را ایجاد کرد که افغانستان امروز یا فردا به سویس تبدیل خواهد شد. اما حقیقت این است که اگر کمک های جامعه بین المللی به درستی مورد استفاده قرار نگیرد، انکشافی صورت نخواهد گرفت و در درازمدت ملت را بیشتر تضعیف کرده و با مشکلات روبرو خواهد کرد. این کار دلیلی صورت گرفت که خارجی ها از این پول برای اهداف سیاسی خود استفاده کردند. آنها آن را به فرماندهان جنگ می دادند تا آرام شوند. آنها ر

پاسخ

قسمت ۶: مردم سنگاپور همیشه به این مقوله انیشتین پایبند بوده اند که گفته است، «هیچ مشکلی را نمی توان با سطح فکری حل کرد که از آن برخاسته است». بنابراین آنها نخست نظریاتی را که باعث ایجاد مشکلات شده اند، شناسایی می کنند و سپس با کمک تفکر جدید به دنبال راه حل برای مشکل می گردند. یکی از مشکلات مهم ملت ها، جوامع و سازمان های بحران زده این است که آنها نه کدام دیدگاه مشترکی دارند و نه می توانند آن را ایجاد کنند. یک چشم انداز مشترک به این معنی است که بتوانیم یک چشم انداز مشترکی را در مورد آینده ایجاد کنیم که همه آن را می خواهند. اگر چنین باشد، پس افراد تحصیل کرده افغانستان و کسانی که احساس مسؤلیت می کنند باید برای بقای یک ملت برای همان آرزو و چشم انداز تلاش کنند. فرض کنید که ما با توجه به شرایط خود چنین آرمان و آرزویی را تعین می کنیم و آن را فقط وظیفه یک شخص نمی دانیم. در آن صورت آن را برای هر مرد و زن، پیر و جوان می آوریم; ما آن را در فرهنگ درج می کنیم، نه اینکه آن را شعار کدام رهبر یا سیاستمداری نمی دانیم. اما بازهم، به قلب همه مردم راهی پیدا خواهد کرد. ما یک ملت آهنین در برابر بیگانگان خواهیم شد و ما شرهمسایگان شیطان خود را از بین خواهیم برد، اما این کار تلاش و اراده بیشتری می خواهد.

پاسخ

قسمت ۵: ایجاد کردن یک چشم انداز ملی مانند سنگاپور. همانطور که سنگاپور چشم انداز خود را پس از استقلال تعین کرد و آن این بود، «سنگاپور باید یک کشور مستقل و خودکفا باشد». سنگاپور این چشم انداز را علنی ساخت، آن را به تمام انسان های این کشور گسترش داد، مردم را در مورد فلسفه و آرزوهای خود آگاه ساخت و مردم خود را برای این هدف متحد ساخت. آنها آرزوهایی که در بالا ذکر شدند را به یک روش بسیار هنرمندانه از طریق زبان، مقاله ها، داستان ها، ناول ها، نقاشی ها، مجسمه ها، آهنگ ها، نمایشنامه ها و ابزارهای دیگر به همه مردم منتقل کردند تا در شخصیت آنها جذب شده و به فرهنگ آنها تبدیل شود. همچنان آنها آن را در نصاب درسی سیستم تعلیمی درج کردند تا بالای روح و روان آنها تأثیر بگذارد. آنها هنوز هم برای رسیدن به این هدف بزرگ تلاش می کنند، زیرا آنها می خواهند که وضعیت فعلی ادامه یابد و بیشتر انکشاف کند ، تا این رویا را تحقق ببخشند، پالیسی ها و استراتیژی های جدیدی را تدوین و تطبیق کنند و در شرایط جدید روی آنها سرمایه گذاری کنند. فلهذا، میهن پرستی و محبت با ارزش های دینی و ملی آنها در رگ و خون آنها جاری است. محققین می گویند که یک دیدگاه عادی و ملی در یک کشور مهم است، اما در کشورهایی که با مشکلات جمعیتی و جغرافیایی روبرو هستند، اهمیت بیشتری دارد.

پاسخ

قسمت ۴: این گونه رهبری و مشارکت باید برای مشتاقان رهبری ما یک الگو باشد. افغانستان برای ایجاد کردن یک پالیسی کادری بهتر بر اساس شایسته سالاری، تعهد به ارزش های ملی و مذهبی و حیثیت بهتر نیاز فوری دارد. افغانستان برای ایجاد کردن یک انستیتوت عامه برای تربیه کردن کارشناسان در طرح، ارزیابی و تطبیق پالیسی عامه نیاز دارد. رهبری دولت باید شخصیت های ملی انتقادی را تحمل کند، به ابتکارات و تصمیمات قانونی مهم احترام بگذارد. همچنان، کادرهای جدید ما نباید بلندپروازی کنند، نباید در اجنداهای شخصی گم شوند و به جای آن باید در یک تیم کار کنند. یک آگهی دهی سیاسی باید در کشور ایجاد شود که مردم به تیمی متشکل از رهبران متعهد و صادق رأی دهند تا بتوانند یک پالیسی مستحکمی را تطبیق کنند. هیچ کس نمی تواند مشکلات بزرگ را به تنهایی حل کند. نهادهای تعلیمی و سیستم تعلیمی ما باید اصلاح شده و انکشاف کند تا در شناسایی، تعلیم و تربیه بهترین استعدادهای رهبری نقش بسزایی داشته باشد. در جایی که باید پالیسی مدنی و انتخابات احزاب وجود داشته باشد، احزاب باید بر این قانون همه جانبه بنا باشند و فقط نماینده یک قوم واحد نباشند. بر اساس قانون، احزاب سیاسی باید به جای حمایت و به ارث بردن رهبری، برای کادرهای شایسته زمینه را مساعد کنند.

پاسخ

قسمت ۳: بسیاری از نویسندگان در سراسر جهان پیشرفت سنگاپور را به بعضی از تأثیرگذارترین رهبران آن نسبت داده اند. اگرچه هر کدام آنها یک رهبر، مدیر، استراتیژیست و فعال مشهور جهانی بوده اند، اما آنها هرگز کدام اجندای شخصی نداشتند. آنها به یک اجندای ملی متعهد ماندند که همیشه تأثیر مثبتی بر یکدیگر داشتند. آنها رهبری اجتماعی داشتند و در مورد منافع خودشان فکر نمی کردند. یکی از ویژگی های شخصیت های بزرگ این است که آنها خاکسار هستند، نسبت به نظریات خود شک می کنند و به مشاورین خود گوش فرا می دهند. در اینجا لی کوان یو بنیانگذار و اولین نخست وزیر سنگاپور که کارشناسان بین المللی وی را بنیانگذار و معمار کشورش می دانند، در مورد قهرمان ملی کشورش و دوست خود و وزیر دفاع، تعلیم و تربیه و صنایع ملی و امور مالی در اوقات مختلف در کابینه اش صحبت کرده است. دکتر گوه کینگ سویی در مراسم تقاعد خود گفت، «شما نیروهای مسلح سنگاپور را به یک نهاد صادق و میهن پرست تبدیل کرده اید، آنها را با سلاح های سنگین و سبک، انواع مرمی ها و راکت ها و هاوان و تانک ها مجهز ساخته اید، شما سطح تعلیمی بیش از نصف از متعلمین ما را که از تعلیم باز مانده بودند و بر تعداد بی سوادان افزودند و اکنون عاشق اتحاد و همچنان در خط مقدم جهان هستند، احیاء کرده اید. شما صنایع ما را در سطح منطقه و جهان پیشتاز ساخته اید، شرکت های هوایی، هواپیما ها و میدان های هوایی ما را از رقیبان پیشتاز ساخته اید، تمام عمر خود را مصرف کرده اید و جوانی خود را برای استقلال واقعی سنگاپور در حالی وقف کرده اید که شما هیچ گونه اجندای شخصی ای نداشتید، اما فکر می کنم مهمترین چیز این است که هر وقتی من اشتباهی می کردم، شما مرا اصلاح می کردید…

پاسخ

قسمت ۲: شرایط افغانستان تا حدی با سنگاپور متفاوت خواهند بود، اما برخی از شرایط و اتفاقات بسیار با کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر مشابه هستند. بنابراین، تجربه سنگاپور در جهان توسط کارشناسان بسیاری از کشورها مانند نیجریا، سایر کشورهای آفریقایی، ملیزیا، اندونیزیا و به ویژه چین قابل تحقیق اعلام شده است. کتاب های زیادی در مورد آن نوشته شدند، مقالات تحقیقاتی منتشر شدند و روی میزهای مختلف بحث ها و گفتگوها انجام شدند، اما باید گفته شود که تمام دستاوردهای سنگاپور برای برخی کشورها آموزشی خواهد بود، زیرا طرح انکشافی آن برای چین مهم بود. شاید چین برای زنده ماندن به تجربه سنگاپور ضرورت نداشته باشد. این نیز درست است که پالیسی های داخلی، اقتصادی، امنیتی، منطقه ای و بین المللی را نمی توان از یکدیگر جدا ساخت. من فکر می کنم که هر تجربه سنگاپور چیزهای زیادی برای یادگیری افغانستان دارد و شاید ما بتوانیم با توجه به شرایط خود از آن بهترین استفاده را بکنیم. من به برخی از مسائل مهم برای ما، قرار ذیل اشاره خواهم کرد.

پاسخ

با اینکه یک حکومت جدیدی در افغانستان روی کار آمده است، اعتماد بر چین افزایش یافته است و حاکمان جدید در تلاش هستند تا پولی را به دست آورند، چه بر اساس استندردها باشد و یا نباشد، اما آنها بالای هر کس اعتماد می کنند. یکی از آنها چین است. چین برای برخی از کشورها شریک خوبی بوده است، اما بالاخره آنها را قرضدار ساخت و سرک ها، کارخانه‌ ها، خط های ‌آهن‌ و میادین هوایی آنها را گرفت. اگر طالبان می‌ خواهند در انکشاف کشور کمک کنند، آنها باید برنامه ‌ای را بسازند مانند اینکه سنگاپور چگونه پیشرفت کرد. دلایل اساسی و مهم انکشاف سنگاپور و درس هایی برای افغانستان قرار ذیل اند: قسمت ۱: چرا افغانستان باید از سنگاپور یاد بگیرد و آن را به عنوان یک الگو در نظر بگیرد؟ پاسخ ساده این است که سنگاپور از چنین وضعیت ضعیفی خارج شده است که نه منابع و احتمالات تبدیل شدن به یک ملت را داشت و نه قدرت های اطراف به آن اجازه داده اند که روی پاهای خودش بایستد. این کشور دارای ساختار داخلی اقوام مالایلی، تامیلی و چینایی است که هیچ سابقه مشترکی وجود نداشت. چین، مالیزیا و اندونیزیا قدرت های اصلی منطقه ای بودند. آنها از اختلاف های قومی و آسیب پذیری خود به دلیل موقعیت جیوپولیتیک وجیواستراتیژیک خود استفاده کردند. بسیاری از قدرت های منطقه ای مانند چین، مالیزیا، اندونیزیا و دیگران از نقاط ضعف آن سوءاستفاده کردند. بریتانیایی ها آن را برای کنترل تجارت و راه های نظامی به یک موقعیت جیوپولیتیک و جیو استراتیژیک تبدیل کرده اند. به همین دلیل، قدرت های آسیایی نیز با همین دیدگاه به سنگاپور نگاه می کردند و در مقایسه با افغانستان بازی های بزرگ متفاوتی در آنجا جریان داشته اند. بنابراین، اینکه سنگاپور که گرفتار مشکلات و ضعیفتر از همسایگان

پاسخ

بلوچ ها و بلوچستان فقط با چین مشکل ندارند. چین یک نظام ظالمانه و غیرعادلانه ای دارد، اما مشکل بلوچ ها با پاکستان است. پاکستان به منابع طبیعی مردم بلوچستان دست درازی کرده است. ادارات استخباراتی پاکستان جوانان بلوچ را ظالمانه می کشند. ارتش تروریستی پاکستان بلوچ های بی گناه را از هواپیما بیرون می اندازد و آنها را به روش های مختلف شکنجه می کند. جامعه بین المللی باید از پاکستان بخواهد که از جنایات خود علیه بلوچ ها دست برداشته و ثروت و معادن بلوچ ها را چپاول نکند. قراردادهایی که انجام می شود باید به جای پاکستان مستقیماً با بلوچستان بسته شوند زیرا پاکستان نام دوم پنجاب است. بلوچ ها و پشتون ها که باشندگان اصلی بلوچستان هستند باید در این شرکت ها به کار گماشته شوند نه پنجابی ها.

پاسخ