لاهور، پاکستان -- تاثیر می گوید که تقریباً پنج سال توسط شبه نظامیان اسلامگرا شکنجه و زندانی شده بود، لبخند زدن را فراموش کرده بود، اما حالا او مصمم است بدون ترس زندگی کند.
از آنجایی که او فرزند یک خانواده تجار و سیاسی برجسته بود، ربوده شدن او در ماه اسد سال ۱۳۹۰ یکی از پرمخاطب ترین قضیه های پاکستان بود.
تاثیر ۳۹ ساله در مصاحبه ای به خبرگزاری فرانسه گفت، «به یاد می آورم که این احساس چقدر ناآشنا بود - لبخند زدن. من برای مدت طولانی نخندیدم.»
کتاب «گمشده در جهان» وی در ماه عقرب گذشته در حالی نشر شد که در پی خروج نیروهای خارجی از افغانستان در ماه اسد سال ۱۴۰۰، خشونت و اخاذی در امتداد مرز پاکستان با افغانستان در حال افزایش بود.
تاثیر از نزدیکی خانهاش در لاهور، ماهها پس از آن ربوده شد که پدرش، سلمان، والی وقت ایالت پنجاب، به دلیل حمایت از تغییرات در قوانین سختگیرانه توهین به مقدسات در این کشور توسط یک محافظ به ضرب گلوله کشته شد.
سلمان از آسیه بی بی، یک زن مسیحی متهم به توهین به مقدسات حمایت کرده بود که پرونده اش بازتاب جهانی پیدا کرد و والی و خانواده اش را در تیررس افراط گرایان اسلام گرا قرار داد.
قاچاق شده در حال نشه و با لباس مبدل
تاثير توسط جنبش اسلامی ازبکستان (آی ام یو) ربوده شد -- گروهی که مسئول چندین حمله بلندپایه در پاکستان از جمله حمله سال ۱۳۹۳ به میدان هوایی کراچی بود و ده ها کشته برجای گذاشت.
تاثیر که توسط یک دوای مخدر بنام کیتامین تخدیر شده و در یک برقع پوشیده شده بود، از طریق پوسته های بازرسی کنار جادهای بین لاهور و میرعلی - شهری در منطقه وزیرستان شمالی، پاکستان، که مدتها پناهگاه شبهنظامیان در امتداد مرز با افغانستان بود، قاچاق شد.
جنبش اسلامی ازبکستان که توسط استخبارات نظامی پاکستان به عنوان یکی از وحشی ترین گروههای خشونتآمیز منطقه شناخته میشود، به دنبال باج هنگفت و آزادی تقریباً ۳۰ زندانی بود - خواستههایی که تاثیر میگوید برآورده نشد.
کتاب تاثیر، گروگان گیر اصلی او محمد علی را به عنوان یک آدم سادیستی به تصویر میکشد که دیوانه قدرت بود. به دستور او، ناخن های تاثیر کشیده شده و دهن او بسته شده بود.
تاثیر گفت، «آنها بدترین شکنجه برایم دادند، و از شکنجه هایم ویدیوها ثبت می کردند،»
این ویدیوها برای خانواده او ارسال می شد، اقدامی که تاثیر آن را «بسیار غیرانسانی و بسیار تحقیرآمیز» توصیف کرد.
او گفت، «شما یک نفر را شکنجه نمی کنید، شما افراد زیادی را می رنجانید.»
تاثیر که زمانی آدم نازدانه بود با زنجير به زمین بسته شده بود و بیش از شش ماه فقط از چربی بز و نان تغذیه می خورد.
او گفت، «من دیگر حتی احساس انسان بودن نمیکردم و احساسات انسانی نداشتم، حتی نمیتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم،»
تاثیر گفت، «من احساس می کردم یک حیوان هستم.»
در سال ۱۳۹۴، گروه ازبک با دیگر شورشیان در افغانستان درگیر شد و شکست خورد. تاثیر بدست فاتحان افتید.
چند ماه بعد، در ماه حوت سال ۱۳۹۴، پس از اینکه اسیرکنندگانش فهمیدند که یکی از رهبران ارشد آنها قبلاً به دولت پاکستان کمک کرده بود تا برای آزادی او از ستیزهجویان ازبک مذاکره کند، او آزاد شد.
او به مدت یک هفته از ولایت ارزگان به شهری در جنوب غربی پاکستان سفر کرد و در آنجا توانست از یک رستورانت کنار جاده با مادرش تماس بگیرد.
او گفت، «اولین چیزی که من درخواست کردم پی سی او بود و (مالک) گفت، «پی سی او ها دو، سه سال است که از بین رفته اند.»
راه سفر طولانی است
به طور تصادفی، آزادی تاثیر به تاريخ ۱۰ حوت سال ۱۳۹۴ درست همان روزی بود که قاتل پدرش اعدام شد.
حملات به خانواده تاثیر اختلافات در جامعه پاکستان را در رابطه با قوانین توهین به مقدسات آشکار کرد که به گفته او تنها گسترش یافته است.
او گفت، «من می بینم که برخی از این گروه های افراطی (ضد توهین به مقدسات)... اکنون به احزاب سیاسی تبدیل شده اند، و این من را نگران می سازد.»
وی گفت، «من نمیخواهم (فرزندانم) در جامعهای بیتحمل بزرگ شوند. من میخواهم آنها بتوانند بدون اینکه کشته شوند، سوال بپرسند.»
او گفت، پاکستان «هنوز راه درازی در پیش دارد» تا تبدیل به جامعه ای شود که در برابر تنوع فکری و مذهبی مدارا کند.
با این حال، او معتقد است که منابع برخی از بزرگترین مشکلات کشور - «ستیزه جویی، افراط گرایی و گروه های افراطی مذهبی» - قدرت مشروع کمی دارند و یک اقلیت هستند.
او گفت، «شاید (پاکستانی ها) به دلیل مذهب ما مردم محافظه کار هستند، اما این بدان معنا نیست که ما افراطی هستیم.»
تاثیر گفت، «ما به دلیل ستیزه جویی و ستیزه جویی افراطی، مانند کشورهای بسیار کمی در جهان، آسیب دیده ایم.»
علیرغم تثبیت عقیدهء خود در دوران اسارت، تاثیر از زمان آزادی، بر اساس توصیه های امنیتی، پا به مسجدی در پاکستان نگذاشته است.
با این حال، او می گوید که نمی خواهد کشور را ترک کند و مصمم است که در ترس زندگی نکند.
او گفت، «آدم یکبار زندگی می کند و باید طبق شرایط خود زندگی کند.»