هرات -- موسسهء خیریه حبیبیار هزینه عروسی ۱۰۰ زوج را پرداخت و به تاریخ ۲۱ عقرب مراسم عروسی گروهی آنان را در شهر هرات ترتیب داد.
بسیاری از این زوج های جوان که سال ها نامزد بودند، به دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستند مخارج عروسی خود را تامین کنند.
عبدالحق صدیقی، رئیس این موسسه، گفت که اکثر مردان جوان سال ها در ایران کار کرده بودند تا برای مخارج عروسی خود پول به دست آورند، اما هیچ موفقیتی نداشتند.
او گفت، «ما به این زوج های جوان، که بیشترشان فقیر و بیکار هستند، کمک کردیم تا تشکیل خانواده بدهند. این مردان جوان برای تامین هزینه های عروسی خود مجبور بودند در ایران کارگری کنند، اما ما به آنها کمک کردیم تا از رنج و مهاجرت نجات یابند.»
وی افزود، «علاوه بر ترتیب دادن مراسم عروسی، ما برای هر زوج ۱۰۰ هزار افغانی (۱۴۴۰ دالر) اقلام منزل را نیز به عنوان جهیز خریداری کردیم. همچنین هزینه یک ماهه خانواده این زوجها مانند اقلام خوراکی را پرداخت کردهایم تا مجبور نشوند به دیگران وابسته باشند.»
صدیقی گفت، این مؤسسه در آینده با برگزاری مراسم عروسی گروهی و کمک به آنها برای خلاصی از درد و رنج مهاجرت به ایران به سایر زوج های جوان کمک می کند تا خانواده خود را تشکیل دهند.
صدیق احسانی ۲۷ ساله یکی از دامادهای عروسی دسته جمعی دو سال قبل با نامزدش نامزد شده بود.
او گفت که به دلیل هزینه های قریب الوقوع عروسی اش مجبور به مهاجرت به ایران شده است.
او گفت، «دو سال در ایران کار کردم تا برای عروسی ام پول جمع کنم، اما از آنجایی که از ترس مجبور بودم مخفیانه کار کنم، اجوره بدست آورده ام بسیار پایین بود. من در دو سال فقط ۵۰ میلیون تومان [۱۱۰۰ دالر] درآمد داشتم، اما پولیس ایران با بازداشت من نیمی از آن را گرفت.»
او افزود، «وقتی در ایران کار میکردم، خیلی چیزها را تحمل کردم. شبانه روز از ترس پولیس آرامش خاطر نداشتم. نیمی از پولم را برای خانواده ام در هرات فرستادم و نیمی از آن را نزد خود نگه داشتم».
وی گفت، «حدود دو ماه پیش پولیس به اتاقم حمله کردند، من را به همراه دوستانم بازداشت و اخراج کردند. تمام پولهای ما را گرفتند و وقتی مخالفت کردیم ما را به شدت لت و کوب کردند.»
احسانی گفت که اگر موسسهء خیریه به او کمک نمیکرد، باید چهار تا پنج سال دیگر برای کسب درآمد برای عروسیاش از خانوادهاش دور میشد.
وحشیگری و شکنجه
رژیم ایران در هفته های اخیر اخراج پناهجویان افغان از خاک خود راتشدید کرده است.
مقامات افغان می گویند، حکومت ایران روزانه حدود ۸۰۰۰ مهاجر افغان را از طریق گذرگاه های مرزی اسلام قلعه و میلاک به ترتیب در ولایت های هرات و نیمروز اخراج می کنند.
این اعداد تقریباً دو برابر نسبت به یک ماه پیش است.
مزمل، ۲۶ ساله، باشنده ولایت کاپیسا، شش شبانه روز را در بازداشت پولیس در ایران سپری کرده و طی آن به شدت شکنجه شده است.
وی روز یکشنبه در گذرگاه مرزی میلک گفت، «۱۵ نفر در یکی از باغات شهر کرمان مشغول کار بودیم که شبانه پولیس آمد و همه ما را بازداشت کرد،»
وی گفت، «پولیس ایران پول ها و تلیفون های موبایل ما را گرفتند که هرگز پس ندادند. آنها همچنین ما را در راه توقیف لت و کوب کردند.»
مزمل گفت، «پولیس ایران نسبت در مقابل پناهجویان افغان بسیار خشن شده است. آنها پناهندگان افغان را در راه و همچنین در مراکز بازداشت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار دادند... پولیس با ما به شدت رفتار غیرانسانی کردند.»
دولت ایران به پناهجویان افغان در توقیف خانه های خود غذا نمی دهد. مزمل گفت که با گرسنگی و تشنگی نگه داشتن افغانها آنها را شکنجه می دهد.
محمد ابراهیم، ۲۷ ساله، باشنده ولایت پروان، گفت که به مدت شش ماه در یک فابریکه در ایران کار کرده بود که پولیس ایران او را گرفت و اخراج کرد.
او گفت، «با لباس کار به کشورم برگشتم، برای کار و امرار معاش خانواده ام به ایران رفته بودم اما در حالی که پولم نزد مستخدم مانده بود مرا اخراج کردند،»
او افزود، «من حتی پول نقد ندارم که به ولایت خودم بروم... از ابتدا برای رفتن به ایران پول قرض کرده بودم،»
ابراهیم گفت، «شرایط برای افغانها در ایران بسیار سخت شده است. پولیس ایران از هرگونه بدرفتاری با پناهجویان دریغ نمیکند. آنها از افغانها هر جا که آنها را پیدا کنند پول و وسایل شان را میگیرند و آنها را به زندان میفرستند،»
زندگی در ترس
افغان های باقی مانده در ایران نیز با زندگی سختی روبرو هستند.
فیروز احمد ۳۲ ساله به همراه همسر و چهار فرزندش در شهر یزد زندگی می کند.
او گفت، پولیس جوازهای اقامت صادر شده توسط دولت ایران را نمی پذیرند.
وی گفت، «نزدیک به یک ماه است که بازداشت و اخراج پناهجویان افغان در سراسر کشور شدت گرفته است. با وجود داشتن جواز اقامت، از ترس نمی توانم از خانه خود خارج شوم. تعداد از دوستان افغان من که جواز اقامت دو ساله داشتند، توسط پولیس بازداشت و به افغانستان اخراج شده اند.»
او افزود، «من یک کارگر هستم و برای تامین مخارج خانواده ام باید کار کنم، اما در حال حاضر از ترس پولیس نمی توانم به محل کارم بروم. در شرایط کنونی، افغان ها به دلیل فشارهای دولت ایران زندگی بسیار سختی دارند.»
احمد گفت، پولیس ایران شبانه وارد خانههای افغانها میشود و پس از گرفتن پول و اموال، آنها را به افغانستان اخراج میکنند.
صفی الله، یکی دیگر از پناهجویان افغان در ایران، گفت که سه هفته است که سر کار نرفته و در یک مزرعه مخفی شده است.
او گفت، «من تنها نان آور خانواده شش نفره ام هستم و مجبور بودم در ایران کار کنم تا نفقهء آنها را تامین کنم. در افغانستان کار وجود ندارد؛ بنابراین مجبور شدم به ایران مهاجرت کنم. من در یک کارخانه پلاستیک کار می کنم. در این شرایط سخت مخفی شده بودم تا پولیس نتواند مرا پیدا کند.»
او افزود، «من در ترس و تحت فشار روانی زندگی می کنم. از مشکلات روانی رنج می برم. احساس می کنم پولیس هر لحظه ممکن است برای شکنجه و بازداشت من بیاید.»
صفی الله گفت، «افغان ها در ایران در شرایط بسیار سخت و غیرقابل تحملی به سر می برند.»
چرا دختران بی شوهر میمانند و بچه ها بی زن؟؟؟ حقیقت جامعه امروزی افغانستان 1 خواستگاری 2 شیرینی خوری 3 نامزدی 4 پایوازی 5 نوروزی 6 رمضانی 7 عیدی و براتی 8 شب حنا 9 ازدواج 10 ناشتایی 11 مصارف هنگفت عروسی 12 پایوازی عروس و داماد 13 مصارف مبایل و غیره ... تمام اینها باید در هوتل باشد! همين گپ هاست كه باعث میشود دخترها بی شوهر و بچه ها بی زن بمانند. و بعد از عروسی، تنها چیزی که یادت میاید، آماده کردن قرض های گرفته شده است. سوال اینجاست؟ آیا میخواهید بعد از عروسی در صدد ساختن خانواده باشید یا در فکر پرداخت قرض؟ اگر میخواهید مشکلات حل شود پس خواهر و دختر تان را به پول نفروشید و عروس را با پول نخرید. انسان باشیم و مطابق شریعت اسلامی دختران تان را خوشبخت سازید تا یک زندگی خوش و آرام داشته باشند. صفحه افکارجوان را پسند نمایید: افکار جوان
پاسخ4 دیدگاه
ما از این نهاد کمک رسان از ته دل تشکری می کنیم که در این عرصه کمک کرد و از سلام تایمز خیلی ممنون که نه تنها در قسمت معرفی دشمنان افغانستان مانند ایران، روسیه، پاکستان کار می کند، بلکه در رابطه به چنین موضوعات مفید نیز ګزارش ها را پخش می کند.. خداوند اینها را هم در دنیا و هم در آخرت اجر عظیم نصیب شان کند. این واقعا یک کار نیک است که با چنین جوره ها کمک کرده و آنها را شامل عروسی دسته جمعی کردند. این اولین بار است که من در رابطه به عروسی دسته جمعی ایکه از سوی نهاد حبیب یار تمویل شده، آګاه می شوم. قبلا یکی از وکلای سابق پارلمان افغانستان بنام حاجی سید احمد سیلاب در ولایات قندهار، هرات، بامیان، کابل... چنین عروسی های ګروهی را دایر کرده بود که در آن دهها جوره یکجا با همدیګر زندګی جدید خود را آغاز کردند. کمک کردن با دو جوان برای عروسی، ساختن پل، ساختن مکتب، ساختن مسجد... کارهای هستند که هم اجر دنیایی دارد و هم اجر اخروی دارد. اګر افغانهای که پولدار هستند با آنانیکه از لحاظ اقتصادی ضعیف هستند، کمک کنند، می توانند که هم اقتصاد آنها را بهتر بسازد و هم جلو فقر در آینده را بګیرد.
پاسخ4 دیدگاه
از بردار ما عبدالحق صدیقی رئیس موسسه حبیبیار تشکر ی می کنم که در این وقت که اقتصاد مردم بیسیار خراب آست این بردار ما توانست که عروسی ۱۰۰زوج را به مصرف شغصی خود کرد و آرزو های ۱۰۰ دختر را و ۱۰۰ پسر جوان را بر آورده کرد این یک کار خیر بود که موسسه حبیبیار انجام داد . چرا ما افغانان خودرا مسلمان می کویم که یک کار که به خیر اسلام باشد انجام نمی دهیم . وقت که دختر خود را به یک جوان عروسی می کنم تا که توان ما می رسد بالای پدر داماد پول های شان را بجا بالای شان مصرف می کنم . ما افغانان یک عمل نامشروع را انجام می دهیم وقت دختر خودرا به یک بچه دادیم باز همراه شان دشمنی را هم اعلان می کنم تاکه بچه عروسی می کند همراه شان کار های می کنم که مثل که دشمان ما باشد و بعداز عروس از شان انتظار دوستی را هم دارم . همین کار خیر را که موسسه حبیبیار انجام داد همین کار را چرا ما کرده نمی توانم که دختر خود را به مصرف بیسیار گم عروسی کنم می توانم ولی نمی کنم یک بهانه میکنم که از مردم شرم . این شرم نیست که دختران جوان ما سالهاانتظار می کشد کهچی وقت نامزد ما پول پیدامی کند و من را عروسی میکند نیم عمری جوانی خود را پشت پیدا کردن پول تیر کند و بعد از عروسی هیچ لذت از عروسی نمی برد. ما افغانان خودما در حق دختران وپسران خود ما ظلم می کنم . اکرما عروسی های خودرا تبق شریعت اسلامی انجام بدهیم هیچ وقت به خاطر پول عروسی کردن خود خود را مهاجر نمی کنم .
پاسخ4 دیدگاه
در چنین شرایط و شرایط سختی که بیکاری به اوج خود رسیده است، ازدواج با افتخار برای تعدادی از جوانان امری بزرگ است و آنگاه می توان برای صدها نفر که از فقر و بیکاری رنج می برند، عروسی دسته جمعی ترتیب داد. ازدواج ها خانواده فقیر و بېچاره سالها سالها به خاطر نبود پیسه مماند. فقر در کشور و آداب و رسوم پوچ مردم دو کلیدواژه ای است که بسیاری از جوانان را در شرایط بد از ازدواج محروم کرده است. این مؤسسات خیریه ای است که به این کار اساسی توجه کرده و جوانان را از بسیاری مشکلات رها کرده است.
پاسخ4 دیدگاه