آموزش

مراکز تعلیمی خصوصی در هرات در آستانه ورشکستگی بسته شده اند

گزارش از عمر

اکثریت مراکز تعلیمی خصوصی در ولایت هرات پس از سقوط حکومت افغانستان در ماه اسد ورشکست شده و دروازه های خود را بسته اند و ده ها هزار متعلم از دسترسی به تعلیم بازمانده و هزاران آموزگار بی کار شده اند. [عمر/سلام تایمز]

هرات -- اکثریت مراکز تعلیمی خصوصی در هرات پس از سقوط حکومت قبلی ورشکست می شوند که ده ها هزار متعلم را از مکتب محروم ساخته و هزاران نفر معلمین را بیکار ساخته است.

به گفته اتحادیه مراکز تعلیمی خصوصی در هرات، از جمع ۲۰۰ مرکز تعلیمی در هرات، فقط ۷۰ مرکز هنوز فعال هستند.

قبل از سقوط حکومت قبلی بیشتر از ۵۰۰۰۰ نفر متعلمین که عمدتاً دختران بودند، در این مراکز تعلیمی خصوصی درس می خواندند، اما اکنون تعداد متعلمین به کمتر از ۱۵۰۰۰ نفر کاهش یافته است.

پس از جداسازی اجباری دختران و پسران در صنف ها و وضع شدن محدودیت ها بالای دختران، تعداد دختران در صنف ها بیش از ۸۰٪ کاهش یافته است.

متعلمین به تاریخ ۲۳ جدی در یک صنف در مرکز تعلیمی عطایی در شهر هرات به استاد خود گوش گرفته اند. [عمر/سلام تایمز]

متعلمین به تاریخ ۲۳ جدی در یک صنف در مرکز تعلیمی عطایی در شهر هرات به استاد خود گوش گرفته اند. [عمر/سلام تایمز]

محمدعارف رامش رئیس این اتحادیه گفت، از جمع ۳۰۰۰ نفر معلمینی که قبلاً در مراکز تعلیمی خصوصی ای استخدام شده بودند و متعلمین را برای امتحان کانکور آماده می ساختند، کمتر از ۱۰۰۰ نفر از آنها هنوز وظیفه دارند.

وی گفت، «اکثریت شاگردان ما از ولایات دیگر می آیند که می خواهند در پوهنتون دولتی هرات تحصیل کنند. اما از زمانی که پوهنتون بسته شده است، آنها پس به ولایات خود رفته اند.»

وی گفت، تمام صنف های آمادگی کانکور لغو شده اند زیرا هیچ کس به پوهنتون ها علاقه ای ندارد.

رامش گفت، «سال گذشته بیش از ۲۰۰۰۰ نفر در صنف های آمادگی کانکور اشتراک کرده بودند، اما امسال هیچکس علاقه ای ندارد که در این صنف ها اشتراک کنند.»

ترس از اشتراک کردن در صنف ها

نرگس سادات یک متعلم صنف هفتم در شهر هرات گفت، پس از سقوط حکومت گذشته خانواده ها از فرستادن دختران خود به مراکز آمادگی کانکور می ترسند.

وی گفت، «در صنف من ۵۰ الی ۶۰ نفر دختران بودند، اما پس از تحولات اخیر اکنون فقط ۱۵ دختر باقی مانده اند.»

وی گفت، «مکاتب دخترانه باید فوراً بازگشایی شوند. امروز ما کودک هستیم اما فردا می خواهیم در حکومت کار کنیم. دختران اعضای مهم جامعه هستند و نباید به حاشیه رانده شوند.»

حسنات عطایی یکی دیگر از متعلمین صنف ۷ در شهر هرات گفت، «دختران به دلیل بسته شدن مکاتب امیدواری خود را از دست داده اند. آنها در صورت بازگشایی مکاتب درس های خود را از سر خواهند گرفت.»

وی افزود، «مکاتب در افغانستان مانند هر کشور دیگری باید باز شوند تا کودکان امروزی رهبران فردا شوند.»

زکیه احمدی یک متعلم صنف ۱۰ در شهر هرات گفت، ترس از یک آینده نامعلوم و ناامیدی دختران را از درس ها دلسرد ساخته است.

وی گفت، «ما یک گروه ۱۵ نفری دختران بودیم که با هم انگلیسی یاد می ‌گرفتیم، اما اکنون ما در صنف فقط چهار نفر مانده‌ ایم.»

وی گفت، «وضعیت کنونی بسیار خطرناک است که می تواند آینده کشور را بسیار تاریک بسازد. سیستم تعلیمی کشور ما به شدت آسیب دیده است و با گذشت هر روز ممکن است بیشتر متأثر شود.»

زکیه گفت، اکنون محدودیت های زیادی بالای دختران وضع شده اند. آنها نمی توانند مانند گذشته درس بخوانند و یا جایی بروند.

سقوط سیستم تعلیمی

با سقوط حکومت در اواخر ماه اسد، مراکز تعلیمی خصوصی تحت فشار زیادی قرار گرفته اند. اکنون مقامات بالای آنها فشار می آورند تا به جای زبان انگلیسی و ساینس، مسائل دینی را تدریس کنند.

بنابر این، بسیاری از مراکز فعالیت های خود را متوقف کرده‌ و مراکزی که به فعالیت خود ادامه می ‌دهند در آستانه ورشکستگی قرار دارند.

میر احمد عطایی که یک مرکز تعلیمی خصوصی را در شهر هرات اداره می کند گفت که پس از سقوط حکومت قبلی، ۶۰٪ از شاگردان خود را از دست داده است.

محدودیت هایی که توسط مقامات بالای مراکز تعلیمی به ویژه بالای زنان وضع شده اند، باعث ناامیدی و ناکامی این مراکز شده و مراکز را با ورشکستگی روبرو ساخته است.

وی گفت، «پس از تحولات اخیر در کشور، جوانان افغان امیدواری خود را از دست داده اند و از درس های خود منصرف شده اند. اکثریت آنها کشور را ترک کرده اند، در حالی که آنهایی که باقی مانده اند دیگر علاقه ای به تحصیل ندارند.»

عطایی گفت، «سال گذشته یک هزار متعلمین اناث در مرکز ما درس می خواندند، اما اکنون کمتر از ۱۰۰ دختر برای درس می آیند.»

اکنون باید صنف های دختران و پسران از هم جدا باشند و معلمین مرد نباید به دختران درس دهند.

وی گفت، آینده کشور به تعلیم و تحصیل وابسته است و اگر جوانان درس نخوانند آینده کشور تاریک خواهد بود.

زمری مختار که یک مرکز تعلیمی خصوصی را در شهر هرات اداره می کند گفت که وی قبل از سقوط حکومت قبلی بیش از ۴۵۰۰ شاگرد داشت، اما اکنون فقط نصف از آنها باقی مانده اند.

وی گفت، اکثریت متعلمین به دلیل افزایش فقر توانایی پرداخت کردن فیس های خود را ندارند و چندین پرداخت آنها هنوز باقی مانده اند.

وی افزود، «سال گذشته در مرکز ما ۱۵۰ نفر معلمین درس می دادند، اما امسال فقط ۷۰ نفر از آنها باقی مانده اند و بقیه اکنون در خانه های خود بیکار هستند.»

مختار گفت، «اگر وضعیت به همین شکل ادامه یابد، مرکز ما به احتمال زیاد در چند ماه بسته خواهد شد. فعلاً ما نمی توانیم هزینه های خود به شمول معاشات معلمین خود را تأمین کنیم.»

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

4 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500

و از طرف دیگر، زمانیکه اکثریت جوانان ما در امتحان کانکور اشتراک می کنند، آنها نمی توانند که نمراتی را کسب کنند که توسط وزارت تحصیلات عالی برایشان تعین شده اند. آنها نه تنها یک سال را تلف می کنند بلکه نمی توانند به پوهنتون های خصوصی بروند، اما یک چیزی که برای محصلین پوهنتون های خصوصی خوب است این است که آنها مجبور نیستند که دوباره در امتحان کانکور اشتراک کنند. علاوه بر این، آنها در آنجا ناکام نمی شوند. بنابراین، ما از وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی می خواهیم تا مؤسسات تحصیلات عالی دولتی دیگری را با کیفیت بالا در کشور ایجاد کنند تا جوانان بتوانند از نعمت بزرگ تحصیلات لذت ببرند. از طرف دیگر بی سوادی در کشور پایان خواهد یافت. فرض کنید که وزارت تحصیلات عالی و وزارت معارف این نقاط را جدی نگیرند. در آن صورت، زندگی جوانان کشور از نظر تعلیم و تحصیل بیشتر نابود خواهد شد. مردم فقیر فقیرتر شده و ثروتمندان ثروتمندتر خواهند شد.

پاسخ

ده سال می شود که وزارت معارف چیغ می زند و می گوید که معاشات معلمین را افزایش خواهیم داد و به آنها نمره های زمین خواهیم داد، اما تاکنون هیچ اقدام جدی ای صورت نگرفته است. به این وعده ها عمل نشده و معلمین خوشحال نیستند. اکنون این امر به وزارت معارف و وزارت تحصیلات عالی مربوط می شود تا تصمیم بگیرند که اکثریت ثروتمندان کشور ما کودکان خود را در مکاتب خصوصی شامل خواهند ساخت و سایر هموطنان فقیر ما بی تعلیم خواهند ماند. مردم فقیر نخواهند توانست که برای کودکان خود تعلیم پیشرفته ای را فراهم کنند. به نظر آنها درس ها در مکاتب خصوصی بهتر خواهند بود. باز هم من گفته می توانم که وزارت معارف می تواند با کمک و امکانات موسسات بین المللی سطح کیفیت تعلیم خود را تقویت کند و معلمین آنها می توانند با مکاتب خصوصی رقابت کنند و مردم را از شامل ساختن کودکان خود در مکاتب خصوصی منصرف کنند. اما وقتی ما به مکاتب خصوصی نگاه می کنیم، می بینیم که کارشان خوب است، معلمین آنها خوب منظم هستند و آنها با چانس بسیار کمی، به ریاست های معارف کشور شکست داده اند.

پاسخ

شکی نیست که جوانان افغان در طول تاریخ از نعمت بزرگ آموزش محروم بوده اند. دلایل این امر همه به جنگ امروز مربوط می شود. از یک طرف جنگ در کشور ما جریان دارد و از طرف دیگر مکاتب ما بی رحمانه توسط دشمنان به آتش کشیده می شود و جوانان ما بی تربیت می مانند. آنها مجبور شدند کشور خود را ترک کنند و در کشورهای بیگانه زندگی کنند که از یک طرف تحت فرهنگ و تهاجم بیگانه قرار گرفتند و از طرف دیگربه آنها به نگاه خوب دیده نمیشود.‌ جوانانی که امروز در کشور ما مشغول تحصیل هستند گلایه دارند و می گویند که ما آنطور که شایسته است تربیت نشده ایم. یعنی ما معلمان حرفه ای در کشور نداریم و اگر هم داشته باشیم تعداد حداقلی هستند که اغلب در موسسات خارجی کار می کنند. حقوقی که امروز وزارت معارف برای آنها در نظر گرفته است نمی تواند نیازهای آنها را برآورده کند، بنابراین در نهایت مجبور به کار در موسسات خارجی می شوند. ادامه دارد

پاسخ

مسدودیت مراکز تعلیمی و تحصیلات عالی فقط به هرات و چند ولایت دیگر محدود نمی شود. این روند در سایر ولایات نیز سرعت می گیرد و صدها مرکز تعلیمی و تحصیلات عالی (کورس ها، مکاتب، مؤسسات تحصیلات نیمه عالی و پوهنتون ها) پس از سقوط نظام ریاست جمهوری در هر ولایت بسته شده اند. در نتیجه معلمین و متعلمین این مراکز تعلیمی متضرر شدند و می شوند. با بسته شدن این مراکز، آینده کودکان افغان تاریک خواهد بود، آنها تمام عمر در تاریکی زندگی خواهند کرد و باالاخره در تاریکی خواهند مرد. اکنون کمک های بشردوستانه از نقاط دیگر جهان به افغانستان می رسند. با این حال، من به عنوان یک شهروند افغانستان می گویم که علاوه بر کمک های بشردوستانه، باید در پروژه های انکشافی در ولایات مختلف نیز کمک هایی صورت بگیرند. باید بودجه ای برای استخدام مردم در نظر گرفته شود. تطبیق پروژه های ساختمانی بالای یک فرد تاثیرگذار نمی شود، بلکه فرزندانش تعلیم خواهند کرد و آینده آنها روشن خواهد بود. همین کودکان و آنهایی که از مکاتب محروم شده اند، نه تنها می توانند آینده افغانستان را تهدید کنند، بلکه برای تمام منطقه به عنوان یک تهدید محسوب می شوند. آنها می توانند یک تهدید جدی باشند، اما اگر تحصیل کرده باشند و وظایفی داشته باشند، آنها کاری نخواهند کرد که یک فرد یا جامعه را به خطر بیندازند.

پاسخ