هرات -- زمانیکه حکومت افغانستان هفت ماه قبل سقوط کرد، هزاران شهروند تحصیل کرده افغان مجبور شدند که فرار کرده و به کشورهای دیگر پناه ببرند.
خروج آنها همراه با وضعیت وخیم اقتصادی در کشور و کاهش سطح مطالعه در میان افغان هایی که باقی مانده اند، خرید و فروش در بسیاری از کتاب فروشی ها را متوقف کرده است.
کتاب فروشی فاروقی یکی از کتاب فروشی های بسیاری در شهر هرات است که مالکین آنها اخیرا تصمیم گرفته اند تا دوکان های خود را ببندند.
محمد شفیع فاروقی مالک این فروشگاه گفت که وی در چند ماه گذشته نتوانسته است که درآمد کافی برای پرداخت نمودن کرایه به دست بیاورد و به دلیل مشکلات مالی دیگر نمی تواند به تجارت خود ادامه دهد.
وی از ۳۰ سال بدینسو در این عرصه تجارت می کند.
وی گفت، اکثریت مشتریان اش استادان و محصلین پوهنتون بودند که اکثریت آنها در ماه های اخیر افغانستان را ترک کردند.
فاروقی گفت که وی در کتاب فروشی خود ۱.۵ میلیون افغانی (۱۷۱۰۰ دالر) سرمایه گذاری کرده است، اما اکنون حتی نمی تواند روزانه ۵۰۰ افغانی (۵.۷۰ دالر) کسب کند.
وی گفت، «در میان جوانان یک ذهنیت عام شده است که مطالعه در شرایط فعلی بی فایده است و هیچ ارزشی ندارد. متأسفانه قدرت در دست کسانی افتاده است که برای اهمیت حیاتی تعلیم در جامعه ما هیچ ارزشی قایل نیستند.»
وی گفت، «با وجود شرایط نامشخص کنونی که بسیاری از جوانان افغان در آن به سر می برند، آنها نسبت به آینده بسیار بدبین شده اند و انگیزه آنها برای خواندن کتاب از بین رفته است.»
غلام دستگیر حقمل مالک کتاب فروشی ابدالی در شهر هرات گفت که تجارت وی قبل از سقوط حکومت قبلی به خوبی پیش می رفت.
وی گفت، «در آن زمان مکاتب و پوهنتون ها باز بودند. ما قبلاً مشتریان زیادی داشتیم و می توانستیم در یک روز کتاب های زیادی را بفروشیم، اما اکنون مردم توانایی خریدن کتاب را ندارند.»
حقمل گفت که وی درآمد کافی ای به دست آورده نمی تواند تا هزینه های فروشگاه خود را برآورده سازد و اگر وضعیت بهبود نیابد، وی مجبور خواهد شد که تجارت خود را بسته کند.
بدون هیچ امیدی
افزایش بیکاری، چالش های اقتصادی و بسته شدن مکاتب و پوهنتون ها بسیاری از جوانان افغان را به شدت بدبین ساخته است.
محمد رفیق نیرومند یک محصل سال سوم پوهنځی حقوق و علوم سیاسی پوهنتون هرات گفت، وقتی جوانان تحصیل کرده تصمیم گرفته اند تا راه های خروج از کشور را جستجو کنند، دیگر هیچ امیدی به یک آینده روشن وجود ندارد.
وی گفت، هزاران جوان افغان که توانسته اند از پوهنتون ها فارغ شوند، اکنون با بیکاری دست و پنجه نرم می کنند و از روی ناامیدی در جستجوی کار به خارج از کشور فرار می کنند.
نیرومند گفت، «من انگیزه ادامه دادن به تحصیل خود را از دست دادم. پوهنتون ما برای یک سال بسته بود و اکنون که باز شده است، می بینم که ۷۰٪ همصنفی هایم رفته اند و یا تحصیل خود را ترک کرده اند.»
وی گفت، «برای جوانان تحصیل کرده در کشور فرصت های کاری در دسترس نبوده و در زمینه یافتن کار در کشورهای دیگر میان یک افغان تحصیل کرده و یک افغان بی سواد هیچ تفاوتی وجود ندارد، زیرا هر کس مجبور است که برای امرار معاش کار کند.»
زینب احمدی یک متعلم صنف ۱۲ در شهر هرات گفت که بندش مکاتب در چندین ماه گذشته وی را از مطالعه کردن کتاب دلسرد ساخته است.
وی گفت، «اکثریت زنان تحصیل کرده در افغانستان در خانه های خود قید هستند. در شرایط فعلی، هر قدر که من برای مطالعه کردن تلاش کنم، بالاخره مجبور می شوم که در خانه بمانم زیرا من اجازه کار در بیرون از خانه را ندارم.»
احمدی گفت که وی اکثراً فکر می کند که اکنون تحصیل زنان در افغانستان بیهوده است.
وی گفت، «من سال گذشته با علاقمندی درس می خواندم و از صنف خود به درجه اعلی فارغ شدم. من در امتحان کانکور نیز نمرات بلندی گرفتم، اما در چند ماه گذشته چندانی کتاب هایم را باز نکرده ام.»
فیروز احمد غفوری یک باشنده هرات گفت که وی قبلاً در هر هفته یک کتاب جدید می خواند اما دیگر توانایی خریدن کتاب را ندارد.
وی گفت، «من مجبور هستم که به جای خواندن یا خریدن کتاب در فکر این باشم که برای خانواده ام یک پارچه نان پیدا کنم.»
وی گفت، «من در شاروالی کار می کردم و می توانستم که یک مقدار پول را برای خریدن کتاب ها ذخیره کنم، اما اکنون بیکار هستم و برای خریدن کتاب ها پس انداز کافی ندارم.»
غفوری گفت، خواندن یک کتاب در چنین شرایط برای هیچکس اولویت نیست.
وی گفت، «مطالعه کردن به یک ذهن آرام ضرورت دارد، اما ذهن من در حال حاضر در مورد یافتن راه هایی برای سیرکردن خانواده ام مشغول است.»
آسیب پذیر در برابر افراط گرایی
معلمین و تحلیل گران هشدار می دهند، خروج شهروندان تحصیل کرده و عدم علاقه به مطالعه کردن در میان جوانان افغان می تواند راه را برای افراط گرایی در جامعه افغانستان باز کند.
عبدالقادر کامل یک تحلیلگر امور سیاسی هرات گفت، یگانه راه نجات افغانستان از افراط گرایی، افزایش آگهی عامه و ترویج نمودن تعلیم است.
وی گفت، «جوانان افغان که در کشور مانده اند باید این انرژی حرکی را حفظ کرده و به دنبال نمودن تحصیلات ادامه دهند و توانایی های خود را ارتقا دهند. فقط جوانان تحصیل کرده می توانند کشور ما را از بحران کنونی نجات دهند.»
کامل گفت، طی دو دهه گذشته گروه های تروریستی جوانان بی سواد را فریب داده و برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده کرده اند.
وی گفت، «میزان باسوادی در افغانستان کاهش یافته است و اگر جوانان بیشتری از تحصیل دلسرد شوند، آینده واقعاً فاجعه بار خواهد بود.»
سید اکرم نظامی یک معلم در شهر هرات گفت، بسته شدن هر کتاب فروشی یک برگشت به عقب را نشان می دهد.
وی گفت، «این واضح است که تمام کشورهای پیشرفته جهان از برکت کتاب ها و جوانان تحصیل کرده خود پیشرفت کرده و به رونق رسیده اند. اگر جوانان افغان درس نخوانند، افغانستان هرگز رونق نخواهد کرد.»
نظامی گفت، «افراط گرایی و بی سوادی دو عوامل اصلی بدبختی و ویرانی در افغانستان هستند. اگر میزان باسوادی در کشور افزایش یابد، هیچ کس نمی تواند از افغان ها سوء استفاده کند و یا بالای آنها حکومت کند.»
وی گفت، فقط یک انقلابی می تواند افغانستان را از بحرانش نجات دهد که در آن همه مردم گردهم آیند و متحد بایستند.
کتابخانه ها نه تنها در هرات بلکه متأسفانه در تمام کشور در آستانه سقوط قرار دارند. هیچ کس دوست ندارد که کتابی بخواند. برای مطالعه وقت نمی دهد. قلب های مردم شکسته اند. بزرگان و کهتران حکومت جدید فقط بالای این تمرکز می کنند که مردم ریش را نگهدارند، موهای وحشی و جنگل مانند را نگهدارند، و چگونه زنان را به پوشیدن چادر مجبور سازند. آنها زنان را با صدها و هزارها بهانه دیگر از تعلیم و تحصیل محروم ساخته اند. چندین روز پیش من به وزارت تحصیلات عالی رفتم. آنها به جای اینکه در تالار این وزارت ویدیوها/تصاویری از برنامه های مهم و دست یافتنی این وزارت را نشان دهند، ویدیوهای تمرینات نظامی طالبان بر روی آن نمایش داده می شدند. من به آنها نگاه کردم و از آنها عبور کردم. یگانه چیزی که می توانم بگویم این است که هر چیزی از خود جایی دارد و هر کاری باید در جای خودش انجام شود. من یک تصویری از وزیر تحصیلات عالی داشتم که با سفیر پاکستان در کابل یک ملاقات خصوصی داشت. این هم به ذهنم ضربه زد. سپس من برای کار خود به بخش تضمین کیفیت و اعتبار رفتم. من دیدم که رئیس جدید دارندهء لیسانس در بخش تعلیم و تربیه است. به چوکات روی دیوار نگاه کردم. پیام رئیس قبلی نوشته شده بود که با عنوان پوهاند تمام شده بود. من بسیار کارهای بی کیفیت دیگری را دیدم که به اشخاص آگاه و مسلکی تحویل داده شده بودند. بجای آنها، افرادی با موهای دراز نشسته بودند. آنها شاید در این اواخر از کوه یا دهات آمده باشند و ممکن اخیراً صنف ۱۲ و یا مدارس علوم دینی را به پایان رسانده باشند و تعداد کمی از آنها با درجه لیسانس بودند. وقتی شرایط چنین است، چگونه کسی می تواند کتاب را مطالعه کند؟ جوانان از قبل دلسرد شده اند و فکر می کنند که مطالعه و درس خواندن فایده
پاسخ1 دیدگاه