هرات -- به گفته داکتران، از دست دادن وظایف دولتی و بسته شدن مکاتب و پوهنتون ها از زمان سقوط حکومت قبلی تاکنون باعث افزایش مشکلات صحت روانی در میان افغان ها شده است.
دو گروهی که بیشتر متأثر شده اند، جوانان و افراد تحصیل کرده هستند.
داکتر وحید احمد نورزاد رئیس بخش صحت روانی شفاخانه حوزوی هرات گفت، روزانه از ۲۰۰ الی ۲۵۰ مریض به بخش صحت روانی این شفاخانه آورده می شوند که بعضی از آنها بستری می شوند.
در طول پنج ماه گذشته حدود ۳۰۰۰۰ فرد به دلیل مشکلات صحت روانی به این بخش منتقل شده اند که ۶۰٪ از آنها را متعلمین، محصلین و کارمندان دولتی برکنارشده تشکیل می دهند.
وی گفت، «تعداد افرادی که به دلیل ناراحتی های روانی مراجعه می کنند، روز به روز افزایش می یابد که نگران کننده است. وی افزود، این تعداد نسبت به سال گذشته ۷٪ افزایش را نشان می دهد.»
وی گفت، «تحولات اخیر در کشور موجب نگرانی مردم و باعث پریشانی و اضطراب شده اند.»
وی همچنان گفت، «به ویژه کسانی که وظایف خود را از دست داده اند و خود را در یک وضعیت بیچاره و نامعلوم می بینند، نسبت به دیگران از ناراحتی روانی بیشتر رنج می برند.»
نورزاد گفت، ۷۵٪ از بیماران بخش صحت روانی را زنان تشکیل می دهند که اکثریت آنها را زنان محصل و کارمند تشکیل می دهند.
وی گفت، زنان و دختران قبل از سقوط حکومت قبلی زمانی که می توانستند کار کرده و تحصیل کنند، روابط محکمی با جامعه داشتند، اما امروز در خانه بند مانده اند و هیچ کاری را انجام نمی دهند.
وی افزود، «بسیاری از محصلین به ما مراجعه می کنند زیرا آنها در مورد آینده خود نگران هستند و نمی دانند در آینده چه خواهد شد.»
وی افزود، «آنها در شرایط فعلی مطمئن نیستند که به تحصیلات خود ادامه داده خواهند توانست یا خیر.»
ناامیدی و وضعیت نامعلوم
فضل احمد واحدی ۲۲ ساله یک محصل زراعت پوهنتون فراه، پس از آنکه با بسته شدن پوهنتون اش با مشکلات صحت روانی روبرو شد، در بخش صحت روانی شفاخانه حوزوی هرات بستری شد.
وی گفت که وی پس از آنکه با تغیرات اخیر در کشور دو سمستر پوهنتون خود را از دست داد، نا امید شده است.
واحدی گفت، «من در مورد آینده ام بسیار نگران هستم زیرا در زندگی ام یک سال عقب ماندم. اگر وضعیت فعلی نمی بود، من یک سال پیشرفت می کردم.»
وی گفت، «پوهنتون ما بسته است و درس های ما متوقف شده اند. من اکثراً تعجب می کنم که آینده چگونه خواهد بود و چگونه وظیفه ای را پیدا خواهم کرد. توقف تحصیل ما در نیمه راه مرا بسیار آزار می دهد.»
وی گفت، پس از بسته شدن پوهنتون اش وی احساس بیچارگی می کند و زندگی اش به طرف تاریکی رفته است.
فاطمه حیدری که به مدت چهار سال در ریاست شهرسازی و اراضی هرات کار کرده است، پس از سقوط حکومت قبلی وظیفه خود را از دست داد و اکنون مجبور شده است که در خانه بماند.
فاطمه گفت، با اینکه وی از جامعه جدا شده و بیکار مانده است، اکنون از بیماری روانی رنج می برد. با از دست دادن وظیفه اش رویاها و اهداف همیشگی وی نیز از بین رفته اند.
وی گفت، «من هر روز صبح با علاقمندی به وظیفه ام می رفتم و برای خدمت کردن به کشور و مردمم تا ناوقت کار می کردم.»
فاطمه گفت، «من امیدوار بودم که افغانستان مانند کشورهای دیگر پیشرفت خواهد کرد تا مردان و زنان افغان در رفاه زندگی کنند، اما هر چیز در ظرف چندین ثانیه نابود شد.»
وی گفت، «هیچ آینده ای وجود ندارد که ما برایش امیدوار باشیم. ما، تمام زنان تحصیل کرده، در خانه های خود بندی هستیم و با یک آینده نامعلومی روبرو هستیم.»
وی گفت، در این روزها زندگی کردن در افغانستان برای وی و بسیاری دیگر از زنان افغان «مانند زندگی کردن در جهنم» است.
چالش های فزاینده اقتصادی
به دلیل افزایش بیکاری در ماه های اخیر، مشکلات اقتصادی ایکه خانواده های افغان با آنها روبرو هستند، به اندازه بی سابقه ای افزایش یافته اند.
ملل متحد گفته است که بیش از ۲۲ میلیون افغان، یعنی بیشتر از نصف نفوس در زمستان امسال از کمبود مواد غذایی رنج خواهند برد.
اکثریت خانواده ها نمی توانند حتی روزانه یک وقت غذا را تهیه کنند.
غلام حیدر ۵۰ ساله که یگانه نان آور خانواده هفت نفره است، در دو ماه گذشته فقط سه روز کار کرده است.
وی هر روز صبح به جایی می رود که کارگران در کنار یک سرک در شهر هرات منتظر می شوند تا برای کار گماشته شوند. وی در وقت شام با دستان خالی به خانه برمی گردد.
وی گفت، وی در سه روز کار خود فقط ۴۵۰ افغانی (۴.۳۶ دالر) را به دست آورده است.
وی گفت، «من هرگز در زندگی ام به اندازه چندین ماه گذشته بیچاره و ناامید نشده بودم. من قبلاً کار می کردم و زندگی مناسبی داشتم، اما اکنون حتی یک لقمه نان هم پیدا کرده نمی توانم.»
وی افزود، «مغز من مانند گذشته درست کار نمی کند زیرا فشار اقتصادی افزایش یافته است و من غیر از اینکه خودم را پریشان کنم کاری دیگری را انجام نمی دهم.»
احسان احمدی یک روانشناس در شهر هرات از مقیاس موارد صحت روانی شاک شده است. وی گفت که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مهار کردن این موارد ناممکن خواهد بود.
وی گفت، بیکاری و مشکلات اقتصادی ناشی از شرایط کنونی زندگی بسیاری از مردم را با سختی مواجه کرده و باعث پریشانی و ناراحتی های روانی شده است.
وی گفت، «پریشانی مالی در خانواده ها باعث به وجود آمدن رفتار خشونت آمیز می شود. زمانی که کودکان غذا می خواهند اما والدین نمی توانند آن را تهیه کنند، این امر باعث ناراحتی روانی والدین می شود و آنها به طور غیرارادی به خشونت روی می آورند.»
احمدی افزود، «عامل اصلی مشکلات روانی در میان بسیاری از مریضان من مشکلات اقتصادی است.»
اصلا ن دولتمردان افغانستان در دوران حکومت های خود به ملت خودشان هیچ نوع خدمت نکرده ونه درفکر این بودند که افغانستان را برای ناسل آینده خودآباد کنند.دولتمردان افغانستان تمام شأن درفکر این بودند که جیب های خود ازپول بیت مال پور کنند و پاسپورت دیپلماتیک بگیرند وازوطن خود فرارکند وبرای فامیل شأن زندگی آرم در خارج جور کند واین ملت را درصد غم رها کردن و همیشه ملت خود راه رها کرده و رفتن درافغانستان اگر یک چند فیصد آبادی راه مشاهده می کنید اگر پوهنتون است یا هم مکتب است یا کدام بند برق است اینها هم به کمک های مملکت های خارجی آباد شده است حکومت به جامعه خود خدمت نکرده است.ابن حکومت داری ها صبب این میشود که مردم افغانستان راحی خود راه کوم کرده است و هیچ آنطور دیوار نست که ملت افغانستان بران تکیه بزند و نفس آرام بکشد.بحران اقتصادی افغانستان زیر صفر است . بیکاری به آوج خود رسیده است مکتب پوهنتون ها بسته است سیستم بانکداری ختم است نه آینده ملت معلوم است و نه از افغانستان مردم به چه اعتماد کنید . همین است که مردم افغانستان به مریض روانی مبتلا شده هستند . هر آن دولت که آینده ملت خودشان را ناساخت حال ملت شأن همین طور مشود . با احترام مصور
پاسخ2 دیدگاه
درد و رنج بسیاری از تحصیل کرده ها و جوانانی که مشکلات روحی و روانی دارند، این است که از سرنوشت خود خبر ندارند. آنها نمی دانند که برایشان چه اتفاقی خواهد افتاد. هر جوان در مورد صدها و هزارها سؤال دیگر فکر می کند. سرنوشت هیچ کس مشخص نیست که چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد. آنعده از جوانانی که به مدت سال ها زحمت کشیدند تا تحصیل کنند، اکنون گدایی می کنند زیرا تمام نظام غیرفعال شده است. وقتی که فرصت های کاری ایجاد شوند، مردم با مشکلات روبرو نخواهند شد، اما در شرایط کنونی مردم فقط در مورد آینده خود نگران هستند و نمی دانند که برایشان چه اتفاقی خواهد افتاد. مثالش مانند زندگی کردن در تاریکی است که اکنون ما در آن زندگی می کنیم. روزها و شب ها می گذرند، انواعی از چتلی ها جریان دارند. خداوند (ج) طالبان و دزدانی که اینقدر با کشور ظلم کردند، همه را گم کند.
پاسخ2 دیدگاه