آموزش

دختران افغان پس از محرومیت از آموزش عصری به مدارس مراجعه کردند اما می گویند آینده ندارد

گزارش از سلام تایمز و ای اف پی

در یک صنف درسی در مدرسه ای در کابل، صف‌هایی از دختران نوجوان زیر نظر یک عالم دینی، آیات قرآن را تکرار و پس و پیش می جنبند. تعداد مدارس دینی در سراسر کشور از ماه اسد ۱۴۰۰ افزایش یافته است، به طوری که دختران نوجوان پس از ممنوعیت تعلیم در مکاتب متوسطه به طور فزاینده ای در صنوف درسی مدارس دینی شرکت می کنند. [ای اف پی تی وی/ای اف پی]

کابل -- در مدرسه ای در کابل، صف هایی از دختران نوجوان زیر نظر یک عالم دینی آیات قرآن را تلاوت می و پس و پیش می جنبند.

تعداد مدارس دینی از ماه اسد سال ۱۴۰۰ در سراسر افغانستان افزایش یافته است، طوری که دختران نوجوان پس از ممنوعیت از آموزش در مکاتب متوسطه به طور فزاینده ای در صنوف درسی مدارس دینی شرکت می کنند.

فرح ۱۶ ساله با روسری ای که صورت و موهایش را پوشانده بود، گفت، «ما افسرده بودیم زیرا از آموزش محروم شدیم.»

وی گفت، «خانواده‌ام تصمیم گرفتند که حداقل باید به اینجا بیایم. اکنون تنها مکان باز برای ما مدرسه دینی است.»

دختران افغان به تاریخ ۲۴ دلو در مدرسه ای در حومه کابل قرآن کریم را حفظ می کنند. [خبرگزاری فرانسه]

دختران افغان به تاریخ ۲۴ دلو در مدرسه ای در حومه کابل قرآن کریم را حفظ می کنند. [خبرگزاری فرانسه]

دختران افغان به تاریخ ۲۴ دلو در مدرسه ای در حومه کابل به مطالعه قرآن کریم می پردازند. [خبرگزاری فرانسه]

دختران افغان به تاریخ ۲۴ دلو در مدرسه ای در حومه کابل به مطالعه قرآن کریم می پردازند. [خبرگزاری فرانسه]

به جای ریاضیات و ادبیات، دختران بر یادگیری قرآن کریم به زبان عربی تمرکز می کنند - زبانی که اکثر آنها نمی دانند.

کسانی که می خواهند معنی قران کریم را بیاموزند جداگانه درس می خوانند، جایی که یک معلم متن را به زبان محلی دری یا پشتو ترجمه و توضیح می دهد.

خبرگزاری فرانسه از سه مدرسه دینی در کابل و قندهار بازدید کرد که علما گفتند که تعداد متعلمین دختر از سال گذشته دو برابر شده است.

برای فرح، خواست او برای وکیل شدن، زمانی که مقامات دختران را از آموزش در مکتب ممانعت کردند و ماه ها بعد زنان را از رفتن به پوهنتون منع کردند، با خاک یکسان شد.

او گفت، «رویاهای همه از بین رفته است

با این حال، فرح، که نام اصلی او برای مخفی کردن هویتش مانند سایر متعلمین که با خبرگزاری فرانسه برای این گزارش مصاحبه شده اند، تغییر داده شده است، خود را خوش شانس می داند که والدینش به او اجازه شرکت در این صنوف درسی دادند.

در مدارس دینی آینده وجود ندارد

بهانه های زیادی برای تعطیلی مکاتب دخترانه وجود دارد، از کمبود بودجه گرفته تا زمان مورد نیاز برای بازسازی برنامه درسی مطابق با خطوط اسلامی، و نیاز به صنف های درسی جدا و لباس های اسلامی، که عمدتاً قبلاً وجود داشت.

به گفته برخی از مقامات، واقعیت این است که روحانیون فوق محافظه کار عمیقاً نسبت به آموزش عصری زنان بدبین هستند.

حسنا، محصل سابق فاکولته طب، اکنون در مدرسه ای در قندهار تدریس می کند و آیات قرآن کریم را برای یک صنف متشکل از ۳۰ دختر می خواند و آنها بعدا آنرا تکرار می کنند.

او گفت، «تحصیل در پوهنتون ها به ساختن آینده کمک می کند، ما را نسبت به حقوق خود آگاه می سازد.»

اما در مدارس دینی آینده ای وجود ندارد. آنها در اینجا درس می خوانند زیرا درمانده هستند.

این مدرسه دینی که در یک ساختمان قدیمی قرار دارد دارای صنف های درسی کوچک بدون برق است.

علیرغم محدودیت های مالی که مدیریت مدرسه با آن مواجه است، ده ها متعلم به صورت رایگان در صنف ها شرکت می کنند.

ارزش آموزشی مدارس دینی در معرض بحث های شدید است و تحلیلگران می گویند که آنها مهارت های لازم را برای اشتغال سودمند در بزرگسالی ارائه نمی دهند.

عبدالباری مدنی عالم دین که بسیاری اوقات در تلویزیون در مورد مسائل مذهبی گفتگو می کنند، گفت، «با توجه به شرایط کنونی، نیاز به آموزش عصری در اولویت قرار دارد.»

او گفت، «باید تلاش کرد تا جهان اسلام عقب نماند... رها کردن آموزش عصری مانند خیانت به ملت است.»

دیگر حامیان صریح حقوق زنان و تحصیل دختران با تهدید و حتی دستگیری مقامات مواجه شده اند.

در همین حال، نعمت الله الفت مدیر مطالعات اسلامی در ریاست معارف ولایت قندهار می گوید، مقامات «شب و روز در فکر چگونگی افزایش مدارس دینی هستند».

وی گفت، «نظر این است که بتوانیم نسل جدید این کشور را با تربیت خوب، آموزه های خوب و اخلاق خوب وارد دنیا کنیم.»

دختران مصمم به یادگیری هستند

یلدا که پدرش انجنیر و مادرش قبل از تعطیلی مکاتب، معلم بود، در مکتب قدیمی‌اش اولنمره صنف بود.

او هنوز در مدرسه دینی می درخشد و در عرض ۱۵ ماه قرآن کریم را حفظ کرده است.

این نوجوان ۱۶ ساله گفت، «مدرسه نمی تواند به من در بخش داکتر شدن کمک کند... اما هنوز خوب است. برای گسترش علم دینی ما خوب است».

این مدرسه در حومه کابل به دو بلوک تقسیم شده است - یکی برای دختران و دیگری برای پسران.

با این حال، صنف ها در زمان های مختلف برگزار می شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ تعاملی بین دو جنس وجود ندارد.

چند دختر به خبرگزاری فرانسه گفتند که حضور در مدرسه باعث ایجاد انگیزه و فرصتی برای بودن با دوستان می شود.

سارا گفت، «به خودم می گویم ممکن است روزی مکاتب باز شوند و تحصیلاتم از سر گرفته شود.»

در غیر این صورت، او مصمم است که به هر طریقی که باشد، یاد بگیرد.

او افزود، «اکنون که تلیفون های هوشمند و انترنت وجود دارد... مکاتب تنها راه برای تحصیل نیستند».

دختران در سرتاسر افغانستان راه هایی را، از جمله یادگیری از طریق مکتب خانه،آموزش آنلاینو حتی برنامه های آموزشی رادیویی، برای غلبه بر بسته شدن مکاتب خود یافته اند.

دیگران از طریق کورس های آموزشی حرفه ای مهلت و فرصت های شغلی پیدا کرده اند.

آیا شما این مقاله را می پسندید؟

10 دیدگاه

شیوه نامۀ بیان دیدگاه ها * نشان دهندۀ فیلد اجباری است 1500 / 1500

این یک ظلم آشکار در حق دختران افغان است که در جریان است. در هیچ جهان دیگری نمی بینید که دختران از تحصیل منع شوند، این بدبختی مردم افغانستان است که چنین روزهایی بر سرشان آمده است. اما افتتاح مدارس دینی راه حل نیست، زیرا! پزشک و مهندس و وکیل و قاضی و تاجر با تربیت دینی ایجاد نمی شود امید است به این جهل پایان داده شود. درهای چراغ ها باز شود، چند دختر افغان در چراغ راه بروند.

پاسخ

اول از همه باید یادآور شوم که در مکتب های دولتی سیستم درسی به کلی خراب است ساعت های در سی در طول روز ۳ ساعت یا ۲ساعت حتمن خالی بوده ومعلمین شان به درس خوش حاضر نبوده و معتلمین در بین خود قصه های منازل شان را می کردن . فعلان دروازه های مکتب به روی دختران بسته شده است که این کار حکومت فعلی افغانستان درست نیست به خاطر که علم اموختن بالای زن ومرد در دین مبین اسلام فرض است . فعلان دروازه های مدرسه ها به روی دختران باز است دختران می توانند که به تعلیم دینی خود در مدرسه آدامه دهد .اما افغا نستان در هر بخش برای کارمندان اناث ضرورت دارد بدون کارمندان اناث حکومت افغا نستان نمی تواند که حکومت داری خوب کند. اول از همه ما برای داکتران اناث ضرورت داریم که بدون داکتران اناث تمام شفا خانه چه دولتی ‌ باشد یا شخصی همه مسدود میشود. در مدرسه تعلیم عصری را کس یاد گرفته نمی تواند وافغانستان ضرورت دارد به دختران که تعلیم عصری را آموخته باشد . دختران مجبور شدن که رخ سوی مدرسه کنند چراکه دروازه های مکتب شا ن بسته شد دیگر چاره ندارد جز از اینکه به مدرسه بروند .

پاسخ

(۴) وقتی زن به شفاخانه می رود و تحصیل کرده باشد، نام بخش ها عموماً به زبان انگلیسی نوشته می شود. نام های آنها بخش کودکان، بانک خون و لابراتوار است، بنابراین او با مشکلی مواجه نمی شود. (۵) من زنان را در مکه معظمه و مدینه منوره دیدم. کسانی که تحصیل کرده اند و عربی یا انگلیسی می دانند گم نمی شوند. آنها می روند و به محل سکونت خود باز می گردند. آن‌ها در مکان‌هایی می‌مانند که مردانشان برایشان گفته‌اند و امکانات مشابهی که از طریق آموزش در دسترس است. (۶) زمان پرواز، دروازه های پرواز، تکت ها، شماره کرسی و طیاره خود را در میدان های هوایی می دانند و در صورت لزوم می‌توانند با صحبت کردن به انگلیسی، عربی یا سایر زبان‌های دنیا مشکلات خود را حل کنند. (۷) هنگام خرید اجناس، زنان تحصیل کرده می توانند مواد تشکیل دهنده، اعم از دوا یا سایر مواد خوراکی یا غیر خوراکی را شناسایی کنند.

پاسخ

مخالفان مکاتب دخترانه: کسانی که مخالف گشایش مکاتب دخترانه هستند، آنها از فلسفه و حقیقت و فواید و نتایج خوب تحصیل بی خبر هستند. آنها مانند بقه های هستند که درون چاه زندگی می کنند. ذهنشان بسیار محدود است و حتی خوشبوی اخلاق والا و زندگی زیبای یک خانواده فرهیخته را حس نکرده اند. ای بندگان خدا! اگر زنی تحصیلات عالی یا حداقل متوسطه داشته باشد و شغل دولتی و خصوصی هم نداشته باشد و فقط خانم خانه باشد باز هم به خاطر او خانه روشن و خوش اخلاق است. در اینجا برخی از مزایای دیگر نیز وجود دارد: (۱) عموماً یک زن تحصیلکرده مؤدب، شایسته، متمدن و آگاه می باشد. فرزندان زنان تحصیلکرده دارای اخلاق والایی می باشند؛ آنها نگران پاک کاری و ظرافت می باشند. وقتی زنی تحصیل کرده به خانه می‌آید، اخلاق شوهر و سایر اعضای خانواده بهبود می‌یابد و زیبا و خوش اخلاق می‌شود. (۲) هنگامی که بچه ها از مکتب به خانه می آیند، یک مادر تحصیل کرده کتابچه یادداشت آنها را بررسی می کند تا ببیند چه رهنمایی های از سوی اداره در مورد کودک داده شده است، چه قسم کار خانگی داده شده است، و بچه ها در آن روز در مکتب چه درس خوانده اند. با توجه به این دستورات و رهنمودها، این مادر فرهیخته کارهای مربوط به فرزندان را در همان روز انجام می دهد. او خودش را در مورد قلم، کتابچه، کتاب، و وسایل دیگر آنها آگاه می کند. در حالی که پدر بچه ها شام به خانه می آید. (۳) گاهي كودك مريض مي شود، مادر او را به شفاخانه مي برد، داکتر نسخه مي نويسد، دارو در آن مكان در دسترس نيست و زن تحصيل كرده به شوهر، برادر، پدر يا پسر خود نام دوا می خواند. او آن را نوشته می کند و دوا به وقت معین می رسد. ((قسمت دوم دارد))

پاسخ

شفا بنت عبدالله در زمان خلافت عمر (رض)، اداره امور تجارتی مدینه منوره را بر عهده داشت. او زن بسیار تحصیل کرده ای بود (و اولین معلم زن مسلمان نیز دانسته می شود). او همچنین در زمینه طبی فعالیت می کرد. بعد از اینکه شفا به اسلام مشرف شد، از پیامبر (ص) پرسید آیا می توانم به عنوان داکتر به کارم ادامه دهم؟ پیامبر (ص) او را بیشتر تشویق کرد و به او گفت که تداوی امراض جلدی را به حفصه بیاموزد. عمر رضی الله عنه پس از موفقیت در امور اقتصادی، اداره بازار مکه معظمه را نیز به زنی به نام سمره بنت نحیک سپرد. کتب ماخذ: تاریخ البلدان، الطبقات الکبیر سلیمان سارگر

پاسخ

فعلان روجوع شاکردان مګتب به مدارسه دینی زېاتراست درمکتب ها ی دولتی برای شاکردان تدرس درست داده نمی شود ونه ساعت های درس معلوم است ونه معلم به صنف های حاضر می شود. در مکتب ها شاکردان عوض که دړس .بخوانند باجای درس خواندان به افزارها جنکی بازی می کنند. بر عکس در مدارسه دینی تعلیم موجود است شاکردان استادان به واقت خود حاضر استن ساعت های درسی هم منظم است شاکرادن مدرسه دینی هم با تربیه هستنت نسبت از شاکردان مکتب های دولتی. در اصل سرنوشت جوانان ما هیچ معلوم نیست همه جوانان ما در اینده نا معلو م عمر خودرا سپری می کنند.دختران از دست اینده نامعلم خود حیران هستن که چی کنند یکانه مراکز تعلیمی که در افغانستان فعال است ان هم مدارسه های دینی است از همین لحظ دختران جلب وتوجه خودرابه طرف مدارسه دینی کردن . دختران این راهم خلیمت می دانند از این که در خانه بیکار باشند و از در خواندن محروم با شند رفتن به مدارسه دینی را بهتر می دانند.

پاسخ

امروز که دختری می گوید آینده ای در مدرسه دینی ندارد، تقصیر از ملاهای بی سواد است. اگر ملا مسئولیت خود را در زندگی خود به درستی انجام می داد و به عنوان وارث حضرت محمد (ص) باقی می ماند، چرا امروز یک دختر چنین حرفی می زد؟ ما مسلمانیم، در حالی که او می گوید حضور در مدرسه آینده ای ندارد. حضور در مدرسه آینده بسیار و فوق العاده یی دارد که منفعت اخروی دارد و ما مسلمانان به مرگ و قیامت معتقدیم. بنابراین وقتی انسان به مرگ و قیامت ایمان می آورد، ناچار می شود فکر کند که درس خواندن نهایت فایده را دارد. فایده دنیوی شاید کم، اما منفعت آخرت آن زیاد است. گفتم آخوند به مسئولیت خود عمل نکرد، زیرا ملا باید ابتدا لایحه وظایف خود را بیرون بیاورد و ببیند مسئولیت او چیست؟ ملاها هنوز لایحه وظایف ندارند. لازم است ابتدا لایحه وظایف برای آنها و مسئولین تهیه و با توجه به آن به انجام فعالیتهای روزمره بپردازند. و آن فعالیت‌ها باید به گونه‌ای باشد که به طلاب زمان کافی بدهد و مرتباً روحیه اسلامی و وطنی را به طلاب بیاموزد و به آنها بگوید که این راه خدا و راه رسول است. مرد مسلمان باید از آن پیروی کند، اما این که آخوند کار خود را رها کرده است و به سیاست یا کارهای دیگری که در آن تخصص ندارد می پردازد و در آنجا دخالت می کند، دختران خواهند گفت که آینده ای برای آموزش در مدرسه وجود ندارد. با این حال، فرض کنید ملا مسئولیت خود را انجام دهد، با شاگردانش خوب رفتار کند و به آنها بفهماند که یک مسلمان باید هم تحصیلات دینی داشته باشد و هم آموزش عصری. در این صورت، دختران هرگز این گونه صحبت نمی کنند.

پاسخ

خودت را احمق مه ساز. دختر حرف درستی زده است. فارغ مدرسه دینی چه خواهد کرد؟ چه حرفه ای در مدرسه تدریس می شود؟ آیا به این فکر کرده اید که فارغ مدرسه می تواند کاری جز ملا بودن و تدریس در مدرسه انجام دهد؟ نخیر. برخی از سازمان های استخباراتی خارجی در اصل این سیستم مدرسه را ارائه کردند. هدف آن محروم ساختن مسلمانان از مطالعات عصری است. من مدتی را در مدرسه دینی گذرانده ام. چهار سال درس خواندم. سپس، آن را ترک کردم. طلاب مدارس دینی مانند برخی یهودیان متعصب، فقط خود را مسلمان می دانند و فکر می کنند سزاوار همه چیز هستند. مشکل در قرآن و حدیث نیست. مشکل درهمین نظام مدارس فعلی است. پیشنهاد من این است که سیستم مدارس دینی موجود به کلی منحل شود. در عوض، هر متعلم (پسر و دختر) باید به مکتب فرستاده شود. قرآن کریم، حدیث، فقه و عقیده در مکاتب افغانستان تدریس می شود. این چهار مضمون کافی است. ملاها می توانند حفظ قرآن کریم را نیز اضافه کنند. همه متعلمین باید تا صنف ۱۲ در مکاتب معیاری آموزش ببینند. بعد از آن اگر فردی بخواهد می تواند علوم دینی را به صورت تخصصی در پوهنتون بخواند. یعنی افراد همه متعلمین با هم یکجا تربیه خواهند شد، و اختلاف بین متعلمین از بین می رود. در غیر این صورت، نفرت روز به روز بیشتر می شود.

پاسخ

چه فکری در مورد پوهنتون و تعلیم خواهد داشت؟ نکته دیگر این است که سیستم مدارس که زیر نظر سازمان های استخباراتی پاکستان فعالیت می کند محصول آنهاست که با دنیای معاصر سازش نمی کند و نمی تواند. اگر این اولادهای احمق می دانستند، هرگز نباید دختران را از کار منع می کردند. این احمق ها می توانند به دختران لباس خاصی برای پوشیدن ارائه دهند، اما یک روز درسی مکتب را از دست ندهند. شرایط کشور ما به گونه ای است که حتی برای یک روز و حتی یک ساعت هم محصل (زن یا مرد) نباید درسش را رها کند. امروزه کشور ایجاب می کند که داکتران متخصص (زن و مرد)، انجنیر، وکیل، وترنر، نویسنده، کشاورز، نرس، قابله، رقاصه، و حتی فاحشه های حرفه ای داشته باشد. به من برچسب افراطی نزنید. راست میگم. ببینید، اگر فاحشه حرفه ای نباشد و به درستی آموزش ندیده باشد، می تواند رابطه جنسی محافظت نشده داشته باشد که می تواند باعث گسترش امراض و فاسد شدن جامعه شود. به هر حال بحث طولانی است. من یک پیشنهاد برای طالبان و یک پیشنهاد دیگر برای آمریکایی ها دارم. ان شاءالله که هر دوی آن را بخوانند. طالبان باید حکومت خود را برای رفاه و خوشبختی افغانستان گسترش دهند، به گروه های دیگر در دولت جایگاه بدهند، و هر چه زودتر برای زنان و تحصیل برای دختران کار کنند. پیشنهاد من به آمریکا این است که ابتدا از طریق صندوق بین المللی پول (آی ام اف) بر پاکستان فشار بیاورد تا تسلیحات هسته ای خود را تخریب کند و به آن سلاح هسته ای ندهد و همچنین موشک های دوربرد را نیز از او بگیرد. نکته دیگر آنعده از رهبران طالبان باید با هواپیماهای بدون سرنشین هدف قرار داده شود که مانع تحصیل دختران در افغانستان می شود. با احترام

پاسخ

پشتون ها ضرب المثلی دارند که می گویند سنگ در جایی که است، سنگین است [آبروی آدمی که در جای خود می ماند حفظ می شود]. مشکل کشور و مردم ما خیلی طولانی است. نزدیک به ۴۵ سال است که افغان ها در آتش جنگ می سوزند. همسایگان ما مخصوصاً پاکستان و ایران سلاح به جنگ کشور ما می آورند و به جوانان ما می دهند تا افغانستان را نابود کنند. من شنیده ام که پس از به قدرت رسیدن طالبان، اداره استخباراتی پاکستان یکی از فرماندهان ائتلاف شمالی سابق به نام دین محمد جرئت را به کمپ ورسک در پیشاور، که زمانی رهبر حزب اسلامی، گلبدین حکمتیار، در آن مقیم می کرد، گماشت. اکنون آنها [پاکستان] دین محمد جرئت را در آنجا قرار داده اند، تحت سرپرستی جرئت، آنها به جوانان افغان آموزش می دهند تا برای حملات انتحاری در افغانستان آماده شوند. این احتمال وجود دارد که این کودکان خردسال که مادران و پدرانشان به دلیل فقر آنها را در مدارس ثبت نام می کنند، توسط جرئت و استخبارات پاکستان شکار شده و آماده انجام حملات انتحاری در آنجا شوند. از یک سو، نه روسیه، نه چین و نه آمریکا... هیچ کدام خواهان امنیت در افغانستان نیستند، زیرا امنیت و ناامنی کشور ما به آمریکا، روسیه و چین آسیبی نمی رساند. از سوی دیگر، متأسفانه نسل جوان ما فقط تفنگ و گلوله می شناسد. هیچ چیز دیگری در مغز آنها وجود ندارد. حاکمان کنونی افغانستان فارغ التحصیلان مدارسی هستند که دنیای عملی را ندیده اند. آنها فقط کتابهای مذهبی قدیمی را خوانده اند، خوابیده اند، و گه کرده اند. آنها تحولات دنیای امروز را ندیده اند. انسانهای دیگر را ندیده اند. آنها شرایط جهان را ندیده اند که به کدام سمت می رود. در کشوری که وزیر تحصیلات عالی اش حتی یک روز را در پوهنتون سپری نکرده است، چطور می توان که

پاسخ